به گزارش خبرگزاری بسیج مازندران،
یکی از رخدادهای مهم بینالمللی که در روند تغییرات هندسه قدرت جهانی تاثیر بسزایی داشت، تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در کشور ما بود که از ابعاد مختلفی قابل بررسی و تحلیل است.
این رویداد مهم و بینالمللی منشاء تغییرات بسیاری در حوزههای هنجاری، سیاسی و روابط بینالملل شده است؛ تا جایی که اوج حقارت و ذلّت آمریکا را به دنیا نشان داد و زمینه ساز افول هژمونی و هنجاری ایالات متحده آمریکا شد.
بنابراین پس از تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در ایران، کشوری که قریب به 60 سال مورد تحقیر آمریکاییها قرار گرفته بود یعنی از کودتای 28 مرداد 1332 و غارت نفت ایران تا نقش آمریکا در کشتار مردم ایران در نهضت اسلامی که بهعلت ناکارآمدی رژیم حاکم بر ایران در مقابل آمریکا ، قدرت ایستادگی و مقاومت نداشت؛ بعد از این فتح الفتوح تاریخی در پی جمع شدن سفارت آمریکا در ایران، به کشوری عزتمند و با ابهت تبدیل شد که بعد از تفوّق و عزتیابی ناشی از انقلاب اسلامی، با این روند سیاسی بر دامنه نفوذ منطقه جمهوری اسلامی ایران در سطح منطقه و بینالملل افزوده شد و در نقطه مقابل، عزت و قدرت پوشالی و توخالی امریکا که در نزد جهانیان به یک هژمونی برتر تبدیل شده بود شکسته شد.
بر این اساس باید گفت؛ استقرار حکومت اسلامی در ایران نه تنها موجب تغییرات سیاسی در کشورهای منطقه و جهان شد بلکه منافع امریکا و کشورهای غربی را به خطر انداخت، از آن تاریخ تا به امروز آمریکاییها برای مبارزه با انقلاب اسلامی انواع کودتاها، بمبگذاریها، تحریمها، ترور شخصیتهای ملی و 8 سال جنگ را بر مردم ایران تحمیل کردند که ملت ایران ضمن مقاومت با سربلندی و پیروزی از این آزمایش الهی بیرون آمدند، بنابراین تسخیر لانه جاسوسی علاوه بر آثار و نتایج داخلی، توانست به الگوی ناب برای همه ملتهای آزاده منطقه و جهان تبدیل شود تا بر مبنای این حرکت به اراده و قدرت خود در مبارزه با استکبار متکی باشند.
از بیاعتباری پوزیتیویسم پوپری تا رئالیسم انتقادی تعالیگرا
تجربه گذشته به ما نشان میدهد؛ که امروز بیش از هر مقطع دیگری باید از بنبست تفکر غربگرایی و عدم مذاکره با آمریکا و نسخههایی که به تبع آن برای کشور پیچیده میشود سخن گفت. سیر این بست را باید در آموزههای تئوریک جریان غرب گرا و سازش کار جستوجو کرد، تحولاتی که بعد از تسخیر لانه جاسوسی در کشور ما ایجاد شده بیانگر آن است؛ که مبانی فکری که از لحاظ فلسفی، سیر تاریخی جهان را به سوی تجدد غربی و آمریکایی شدن می کشاند به لحاظ مبانی فلسفی و روش شناختی علمی بیاعتبار شده است، در واقع «پوزیتیویسم پوپری» که عمده ترین نحله روش شناختی جریان غربگرا در ایران بوده به علت فهم ناقصی که از « عینیت» عرضه میداشت امروز از رونق افتاده و «رئالیسم انتقادی و تعالی گرا» به مثابه یک روش شناسی متقن خود را عرضه داشته است.
بطان صداقت و شفافیت عقیدتی در این جریانهای وابسته به استکبار و عیان شدن کاسب مسلکی و هور هوری مذهبی سیاسی این طیف باعث شد که مقبولیت و مشروعیت فکری آن در لایههای اجتماعی جامعه ایران از کف برود، آنچه که از سوی امام راحل انقلاب دوم لقب گرفته بود تسخیر سفارت آمریکا بود، تسخیر سفارت واکنش طبیعی به 25 سال توهین و تحقیر ملت توسط آمریکا و دست نشانده آن شاه بود.
راهبردها و توطئههای آمریکا از 13 آبان 1358 تاکنون بعد از گذشت 4 دهه از پیروزی انقلاب همچنان شاهد در مقابل با جمهوری اسلامی هستیم، گرچه این چنین تاکتیک ها در طول 4 دهه گذشته به تناسب شرایط عوض شده اما شواهد حاکی است؛ که ایالات متحده آمریکا با حمایت جریان غرب گرای داخلی راهبرد پیچیدهتری را برای مواجهه با انقلاب اسلامی در پیش گرفته است، راهبرد قدرت و اعمال فشار در واقع تاکتیکی است از ابزارها و روشهای سخت و نرم که در قالب جدید پیریزی شده است، در یک طرف آن اقدامات روانی و تبلیغاتی و رسانهای است که شامل جنگ رایانه ای، اینترنتی، براندازی نرم، راهاندازی شبکههای رادیویی و تلویزیونی و شبکهسازی است و در یک سوی دیگر این جنگ روشهای جنگ سخت همچون تحریمها و اعمال فشارهای اقتصادی است که تبدیل به یک جنگ تمام عیار با مرکزیت وزارت خزانهداری آمریکا شده است، بنابراین تقابل کاخ سفید با جمهوری اسلامی از اول انقلاب وجود داشته و آنها برای ضربه زدن از راههای مختلف اقدام کردند.
طراحی کودتای نظامی نظیر کودتای نوژه، مسدود کردن حسابهای بانکی ایران در خارج از کشور، تحریک عناصر ضد انقلاب و تشویق صدام به حمله نظامی علیه ایران، حمله نظامی به طبس، تحریمهای اقتصادی و نفتی و بانکی از جمله تقابل های عملی نظام استکباری با ایران است، تشدید جنگ اقتصادی علیه مردم ایران در دولتهای متعدد آمریکا منجمله دولت ترامپ که با هدف فشار به مردم و ناراضی ساختن آنها از اوضاع داخلی است بخشی از سناریوی «ریچارد نفیو» است که از او به عنوان معمار تحریم های ایران در نظام سیاسی آمریکا یاد می شود و در کتاب « هنر تحریمها» نیز صریحاً اعلام کرده است که هدف از تحریمهایشان مستقیماً مردم ایران هستند.
موضوعی که وزیر خارجه آمریکا «مایک پمپئو» چندین بار اعلام کرده است که بیسابقهترین تحریمهای اقتصادی را علیه مردم ایران اعمال خواهد کرد، از طرف دیگر «گروه اقدام علیه ایران» با سرپرستی یک دیپلمات صهیونیستی به نام «برایان هوک» در وزارت خارجه آمریکا بخش دیگری از فشارها به جمهوری اسلامی است که با صدور ابلاغیه به کشورهای خریدار نفت از ایران اخطار داده است تا «13 آبان ماه یعنی4 نوامبر» تمام واردات نفت خود را از ایران متوقف کند. در حقیقت آمریکاییها در طی این 40 سال اخیر همه راهها و روشها را برای ضربه زدن به جمهوری اسلامی امتحان کردهاند و در هر بار نیز با شکستهای متفضحانه روبرو شدند، از سازمان دهی فتنه 88 تا اغتشاشات زمستانی 96 و از هزینه 7 تریلیون دلاری برای تاسیس گروههای تکفیری و تروریستی داعش، اکنون نیز با حربه تحریم به میدان آمدند که اگر مسؤولان کشور بتوانند کارکرد روانی و تبلیغاتی این تحریمها را دفع کنند، بدون شک از دل این تهدیدات، فرصت به ارمغان خواهد آمد.
الگوی پیشرفت ایرانی اسلامی سند اقتدار ایران طرح مهم ضد غربی ایران برای 50 سال آینده که درجدیدترین رهنمودهای مقام معظم رهبری در قالب الگوی پیشرفت ایرانی اسلامی بیان شده، نشاندهنده ماموریتهای جمهوری اسلامی است که اولین ماموریت آن، اسلامی کردن همه ابعاد زندگی یا همان مخالفت با معیارهای غربی نظام سلطه جهانی است و ماموریت و هدف دوم آن؛ استفاده از دستاوردهای پیشرفته علمی برای استقلال و خودکفایی فنی کشور است که یک اندیشکده آمریکایی از آن بهعنوان سند اقتدار ایران نام برده است.
به هر شکل روشنگریهای و آموزههای امام خمینی (ره) وامروز هم مواضع قاطعانه مقام معظم رهبری درباره آمریکا بعنوان شیطان بزرگ باعث شد؛ آمریکاستیزی به عنوان یکی از اهداف انقلاب اسلامی تبدیل شده و شعار مرگ بر آمریکا بعنوان شعار اصلی مردم ایران در تمام راهپیمایی ها طنینانداز شود، شکلگیری گفتمان آمریکا ستیزی نه تنها بعنوان گفتمان هویتی انقلاب اسلامی بازیابی عزت نفس ایرانیان بود، بلکه فتح مرکز توطئه و پایگاه سیاسی آمریکا چنان ضربهای به اقتدار و موقعیت سیاسی بینالمللی آمریکا وارد کرد که پس از گذشت چهار دهه از این واقعه هنوز امکان بازسازی و بازیابی برای دولت مستکبر ایالات متحده آمریکا فراهم نیامده است و نه تنها در ایران بلکه در سطح جهان نیز دچار معضل و مشکل شده است.
انقلابیهای پشیمان در کنار این رخداد بزرگ تاریخی برخی از انقلابیهای پشیمان در رابطه با نقش آمریکا در آینده ایران به صراحت میگویند، ما بدون آمریکا و غرب نمیتوانیم پیش برویم و به صراحت از دیدگاه لیبرالیشان که دیدگاه فکری مورد حمایت غرب است دفاع میکنند، این جریان سازشکار، غرب و سرمایهداری لیبرال را قبله گاه خود معرفی میکند و در حوزه مدیریت جهانی، تبعیت از او را امری متعارف و لازم تلقی میکند و هرگونه اقدام اعتراضی عزت مندانه در مقابل خباثتهای آمریکا را خلاف مصلحت و افراط و تندروی میداند از نظر این جریان، تنها راه ادامه حیات ملت ایران، برگشت از فرهنگ انقلابی و به رسمیت شناختن ریاست و کدخدایی آمریکا است، آرزوی قلبی این جریان وابسته و خودباخته روابط دوستانه قبلی با غرب به عنوان مهرهای از مهرههای آمریکا در منطقه است، در حالیکه نه تنها این دیدگاه در تضاد با رهنمودهای حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبری است بلکه با خروج یکجانبه آمریکا از برجام، و حل نشدن مشکل تحریم ها، ناکارآمدی نسخه های وارداتی آنها ثابت شد.
البته ریشههای تاریخی این جریان وابسته که به نوعی با مکتب مدرنیزاسیون غربی پیوند خورده، به بعد از مشروطه بر میگردد که ایرانی و ایرانی جماعت برای پیشرفت، چارهای ندارد جز آنکه از سراپا غربی شود و از غرب پیروی کند اکنون نیز این تفکر خائنانه و جاهلانه از طرف برخی از دنبالهها و تفالههای آنها ترویج میشود که ما در ذیل غرب باید پیشرفت کنیم، تحت تاثیر همین تفکر در دوران پهلوی اول و دوم و با شعار رساندن ایران به «دروازه های تمدن» نسخه های وارداتی چون اصلاحات ارضی و اصل 4 ترومن در ایران اجرا شد که نتیجه ای جز بیست برابر شدن واردات ایران از آمریکا نداشت.
سیزده آبان برای ما یک تجریه است، اگر از تجربهها درس نگیریم، قطعاً ضرر خواهیم کرد، متاسفانه امروز در کشور ما برخی از افراد دچار فراموشی تاریخی شدهاند و به تعبیر مقام معظم رهبری تجربههای صد سال اخیر این کشور را در تعامل با غرب فراموش کردهاند، در سالهای اخیر، با این تصوّر که میتوان با آمریکا نشست و مشکل کشور یعنی تحریمها را حل کرد، بر سر میز مذاکره حاضر شدیم، مذاکرات با نگارش متنی موسوم به برجام، امّا نه تنها مشکل تحریمها حل نشد، بلکه تحریمهای جدیدی هم مشمول ایران شد، بنابراین گره زدن مسائل کشور به برجام خطای بزرگی است که از آن میتوان به بنبست تفکّر غربگرایی در کشور یاد کرد.
با نگاهی به سالها خصومت ایالات متحده نسبت به مردم ایران،میتوان،چرایی اطلاق شیطان اکبر بر آمریکا از سوی مقام معظم رهبری را دریافت و یا به تعبیرحضرت امام(ره): حتی اگر در تمام آمریکا مسجد بسازند و در بالای گلدستهها شعار الله اکبر قرار دهند هیچ وقت شعار مرگ بر آمریکا را فراموش نکنید البّته شاید در این میان ریزشهایی داشتیم،توبه کار از انقلاب و پشیمان از انقلاب و تسخیر لانه جاسوسی آمریکا داشتهایم،امّا رویش های ما بیشتر از ریزشهای ما بوده است، انقلابی ماندن و انقلابی گری از دغدغههای پر تکرار مقام معظم رهبری است،در دوره پسا انقلابی،انقلابی کسی است که همچنان بر ارزشهای انقلابی اصرار میورزد یعنی دوره پساانقلاب دوره پایان یافتن و یا منقضی شدن انقلاب نیست بلکه دورهای است که متاثر از انقلاب است.
فرو بردن انقلاب در «مرداب تجدد» و عدم باور به ایدئولوژی انقلابی از جمله تهدیداتی است که از درون انقلاب را تهدید میکند،در کنار آن انقلابیهای شرمنده و پشیمان معتقدند عقل انقلابی «بیعقلی»است و با چنین عقلی نمیتوان جامعه را مدیریت کرد،اینان بنا دارند انقلاب را در مرداب «تجدد جهانی شدن» غرق کنند و به همین منظور میگویند،انقلاب نباید «انقلابی»باشد و این همان «سکولاریسم پنهان» است که بیانگر آن است که نیروهایی که در عرصه سیاسی و اجتماعی میخواهند مغز و جوهر انقلاب را متلاشی کنند.
در شرایط فعلی ما میتوانیم از تحریمها عبور کنیم به این شرط که پای قدرتمند خود را با عصای بیگانه عوض نکنیم، اظهارات ضد ایرانی مقامات آمریکایی که در آستانه بازِ اعمال تحریمهای واشنگتن علیه ایران هستیم تا به این امید که آنها را برای تغییر در رفتار ایرانیان مجاب کنند،یا دور جدید تحریمهای اقتصادی آمریکا علیه صنایع نفت و گاز که از روز 4 نوامبر اجرایی خواهد شد، هدفی جز کشاندن اقتصاد ایران به نقطه سقوط کامل، مهار قدرت منطقه ای ایران در سوریه،عراق و یمن نیست که قطعاً به دلایل متعددی به هدف خود از تحریمها دست نخواهد یافت.
در چنین شرایطی با تاسی به13 آبان سال 58 پادزهر جنگ روانی دشمن، نمایش انسجام و اتحاد داخلی است،تفکیک انتقاد منصفانه که با قصد اصلاح مشکلات صورت میگیرد از پیامهای تبلیغاتی و شانتاژ که مورد بهرهبرداری دشمن قرار میگیرد و پیام شکاف در داخل را به خارج مخابره میکند بسیار مهم است امروز دشمن با استراتژی تصویر منفی از نظام سیاسی خود به میدان آمده،تا نوعی احساس از خود بیگانگی نسبت به نظام سیاسی موجود را در ذهنها ایجاد کرده و مردم را نسبت به آینده و کارآمدی نظام ناامید سازند.
امروز مقر فرماندهی و اتاق جنگ آمریکاییها «پنتاگون» یا «سیا» نیست بلکه «وزارت خزانهداری» شان است وزارتخانهای که ادارههایی چون «تی اف آی» و «اُفک» را در اختیار دارد تا تحریم علیه ایران را ساماندهی کند.
امروز در سیزده آبان مردم ایران فراموش نکردهاند که هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه آمریکا اعلام کرده بود که تحریمهای فلج کنندهای علیه ایران اعمال خواهد کرد در همان زمان اوباما رئیس جمهور وقت آمریکا نیز با کنار زدن دستکش مخملین گفت که برای ایجاد نارضایتی عمومی در ایران از ارسال تجهیزات پزشکی و دارویی جلوگیری میکند هرچند تحریمهای آمریکا مشکلاتی برای مردم ما ایجاد کرده است اما با نگاهی به وضعیت ایران امروز شاخصهای اقتدار ملی و هزینه کرد هفت تریلیون دلاری ترامپ در منطقه غرب آسیا برای ضربه زدن به جمهوری اسلامی نشان میدهد که تحریمها نه تنها فلج کننده نبود و ایران را مرعوب و تضعیف نکرد بلکه به فرصتی برای ما تبدیل شده است و در چنین شرایطی فریاد مرگ بر آمریکا محکم تر از گذشته طنینانداز خواهد شد قطعاً تحریمهایی که قرار است از 13 آبان به بعد تحمیل شود اثر وضعی و ملموسی علیه مردم عزیز کشورمان نخواهد داشت و فریاد مرگ بر آمریکا محکمتر از گذشته طنین انداز خواهد شد.