صفحه نخست

استان ها

اقشار و معاونت‌ها

وزارتخانه ها

محور مقاوت

اقتصاد مقاومتی

روابط بین الملل

ورزشکاران

فیلم و نماهنگ

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

جامعه زنان

راهیان نور

جامعه پزشکی

اجتماعی

دانشجویی

مهندسین صنعت

اصناف

مداحان

کارگری

عشایری

پیشکسوتان

دانش آموزي

مهندسین عمران

فرهنگیان

اساتيد

مهندسين کشاورزی

حقوقدانان

طلاب و روحانيون

بنیاد فرهنگی روایت

علمي، پژوهشي و فناوري

بسیج رسانه

كارمندان

مساجد و محلات

بنیاد تعاون

باشگاه خبرنگاران

باشگاه آذربایجان شرقی

باشگاه آذربایجان غربی

باشگاه اردبیل

باشگاه اصفهان

باشگاه البرز

باشگاه ایلام

باشگاه بوشهر

باشگاه تهران

باشگاه تهران بزرگ

باشگاه چهارمحال و بختیاری

باشگاه خراسان جنوبی

باشگاه خراسان رضوی

باشگاه خراسان شمالی

باشگاه خوزستان

باشگاه زنجان

باشگاه سمنان

باشگاه سیستان و بلوچستان

باشگاه فارس

باشگاه قزوین

باشگاه کردستان

باشگاه قم

باشگاه کرمان

باشگاه کرمانشاه

باشگاه کهگیلویه و بویراحمد

باشگاه گلستان

باشگاه گیلان

باشگاه لرستان

باشگاه مازندران

باشگاه مرکزی

باشگاه هرمزگان

باشگاه همدان

باشگاه یزد

رزمایش اقتدار عاشورایی

هنرمندان

سازندگی

فرهنگی و هنری

صفحات داخلی

شنبه ۰۷ مرداد ۱۴۰۲ - 29 July 2023
ياسر متانت
خاطرات شهيد محمدهاشم ياوري
سردار شهيدمحمدهاشم ياوري: بیا کنار قبور مطهر این شهدا و از همین جا به امام(حسين) سلام بده. مطمئن باش که امام جواب سلامت را می دهد
کد خبر: ۹۰۷۵۹۴۴
|
۲۰ آبان ۱۳۹۷ - ۱۱:۴۹

به گزارش خبرگزاري بسيج از گلپايگان،به نقل از كتاب «بعد از شهادت فرمانده شد» در وصف سردار شهيد محمدهاشم ياوري مسئول یگان( ش م ر) لشکر14 امام حسین (علیه السلام)،مادر شهيداز ایشان اینچنین می گوید: روزي محمد هاشم از جبهه آمده بود.به او گفتم:شما مرتب شعار مي دهيد تا كربلا راهي نيست،پس كي مي توانيم به كربلا برويم؟ لبخندي زد و گفت: مادر همین حالا دوست داری برویم؟ گفتم :بله. محمد هاشم گفت:بلند شو چادرت را بیاور تا برویم.و من بی آنکه متوجه باشم که رفتن به کربلا با این عجله ممکن نیست،بی درنگ رفتم چادرم را آوردم.محمد هاشم هم موتور سیکلتش را آورد و مرا به کنار قبور شهدا برد و به من گفت:مادر هر وقت قصد کردی به زیارت امام حسین (ع) بروی و امکانش نبود، بیا کنار قبور مطهر این شهدا و از همین جا به امام سلام بده. مطمئن باش که امام جواب سلامت را می دهد.زیرا این بزرگواران به ارباب خود حضرت اباعبدالله اقتدا نمودند و راه او را ادامه دادند و به ندای هل من ناصرِ ینصرنی امام حسین (ع) لبیک گفتند.

مادر شهید اضافه کرد: آن روز احساس خوبی به من دست داد وحالا هر زمانی که دلتنگ می شوم و یا هوای زیارت کربلا به سرم می افتد کنار قبور شهدا می روم و با صحبت و درد دل  با آنها آرامش می گیرم.

ارسال نظرات