چالش اصلی آمریکا در برابر جبهه مقاومت، رویکرد استکبارستیزی و ایستادگی در برابر زیاده خواهیها، زورگوییها، برخوردهای یک جانبهگرایانه و حمایتی از رژیم کودککش صهیونیستی است، چرا که تامین امنیت این رژیم غاصب، اولویت راهبردی ایالات متحده در غرب آسیا و محور اصلی و قطعی هرگونه سیاستی در برابر جبهه مقاومت است.
سیدمحمدجوادهاشمی - دانشجوی ارشد روابط بین الملل دانشگاه شهیدبهشتی در یادداشتی به نقش ائتلاف پروانهای -عربی – کرکسی (اسراییل) -درنزدیکی جشن چهلم انقلاب پرداخت که مشروح آن میتوان در زیر خواند:
اکنون سؤال این است که نقشه دشمن برای آیندهی کشور چیست؟ همانگونه که از فحوای کلام مقام معظم رهبری نیز استنباط میشود، نقشهی اساسی آمریکا برای تحقق اهداف خبیثانهی خود در قبال جمهوری اسلامی، به طور عمده مبتنی بر هدف قرار دادن محیط داخلی ایران است تا با ایجاد شرایط غیرقابلمدیریت، ابهام، پیچیدگی و آشفتگی در داخل کشور، مدیریت تحولات کشور را از دست نظام خارج سازد و زمینه را برای اجرای توطئههای خود فراهم کند.
نقش محور مقاومت در مقابله با توطئهها و نقشههای شوم دشمنان و وظیفه مهم و سنگین نویسندگان و ناشران در روشنگری و نشان دادن پشت پرده توطئه و تزویر آمریکا و حامیان آنان در منطقه باشد.
چالش اصلی آمریکا در برابر جبهه مقاومت، رویکرد استکبارستیزی و ایستادگی در برابر زیاده خواهیها، زورگوییها، برخوردهای یک جانبهگرایانه و حمایتی از رژیم کودککش صهیونیستی است، چرا که تامین امنیت این رژیم غاصب، اولویت راهبردی ایالات متحده در غرب آسیا و محور اصلی و قطعی هرگونه سیاستی در برابر جبهه مقاومت است.
اگر قصد برشمردن دشمنان منطقهای انقلاب اسلامی را داشته باشیم میتوان نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی و محمد بن سلمان ولیعهد عربستان سعودی را به عنوان دو دشمن اصلی جمهوری اسلامی ایران در منطقه غرب آسیا دانست، زیرا حداقل در طی چند سال اخیر از انجام هر گونه اقدام غیر انسانی برای ضربه زدن به ملت ایران دریغ نکرده اند.
بطور مثال اولی از هرگونه ظرفیت رسانهای و بین المللی حتی مجمع عمومی سازمان ملل متحد برای گسترش جو ایرانهراسی علیه ملت ایران استفاده میکند و دومی با تامین مالی تروریسم مسبب وقوع جنایاتی مانند حوادث تروریستی مجلس و رژهی اهواز شده است.
البته این دشمنی ناشی افزایش روزافزون قدرت نرم و دیپلماسی عمومی کشورمان در سطح منطقه است که دشمنان کشورمان از جمله رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی از آن به عنوان یکی از ابزارهای قدرتمند اِعمال نفوذ جمهوری اسلامی در منطقه که البته تهدید کننده منافع استکباری و استعماری آنهاست یاد میکنند، از این رو رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی به عنوان دو بازیگر منطقهای ذیل ایالات متحده آمریکا همواره تلاش کرده اند تا با تحمیل فشار و هزینه بر ملت ایران حتی به بهای عبور از آرمان فلسطین مانع از افزایش نفوذ تفکر مقاومت در منطقه شوند.
با این حال طی ماههای اخیر چرخ روزگار به گونه رقم خورد که به عقیده بسیاری از تحلیلگران بین المللی دیگر نمیتوان امیدی به آینده سیاسی نتانیاهو و محمد بن سلمان داشت و به زودی احتمالا باید شاهد حذف این دو چهره ضد ایرانی از صحنه سیاست خاورمیانه بود که در ادامه مختصرا به چرایی آن خواهیم پرداخت.
محمد بن سلمان ولیعهد جاه طلب سعودی پس از شروع فرایند قدرت گیری در ساختار سیاسی عربستان هرچند با اعمال برخی اصلاحات اجتماعی توانست در ابتدای امر در بین اقشار جوان سعودی از محبوبیت مطلوبی برخوردار شود، اما تشدید فضای امنیتی این کشور و سرکوب آزادی بیان و شروع فرایند حذف منتقدان سیاسی در کنار آغاز جنگ پر هزینه یمن و صرف میلیاردها دلار ذخایر ارزی این کشور در بازار تسلیحات موجب شد تا وی نه تنها در عربستان بلکه در بین افکار عمومی جهان نیز مورد نقد و انتقاد جدی قرار گیرد، اما در این بین ماجرای قتل جمال خاشقجی روزنامه نگار و فعال سیاسی منتقد را میتوان به مثابهه ضربه مهلک دانست که پیامدهای آن از جمله رای اخیر مجلس سنای آمریکا مبنی بر احراز مسئولیت وی در قتل این روزنامه نگار میتواند به زودی منجر به عزل و حذف وی از چرخه سیاست در عربستان شود.
اما نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی که در سطح رسانههای جهان به عنوان مهمترین دشمن ملت ایران شناخته میشود نیز حال و روز بهتری نسبت به بن سلمان ندارد و ماجراهایی از جمله شکست در جنگ دو روزه بر علیه غزه و همچنین ناکامی ارتش این رژیم در مقابله با تونلهای زیرزمینی مقاومت زمینه فروپاشی کابینه امنیتی وی و برگزاری انتخابات زود هنگام را مهیا کرده است.
جالب آنکه ناکارآمدی سیاسی، اقتصادی و امنیتی دولت نتانیاهو به حدی است که رسانههای معروف اسرائیلی از جمله یدیعوت اهارنوت (Ynetnews) اخیرا در گزارشی ویژه خبر از افزایش مهاجرت معکوس اسرائیلیها به خارج از سرزمینهای اشغالی و لغو تابعیت هایشان داده است بطوری که بنا بر برخی تحلیلها ادامه این روند منجر به وقوع بحران شدید جمعیتی در اسرائیل خواهد شد که یک پیامد آن کاهش پرسنل ارتش رژیم صهیونیستی است و فراخوان اخیر ارتش این رژیم برای جذب و استخدام شهروندان آلوده به ایدز (HIV) ناشی از این بحران است.
اما آنچه بیش از همه زمینه را برای حذف نتانیاهو از عرصه سیاست رژیم صهیونیستی مهیا کرده است درخواست پلیس اسرائیل برای ارجاع پرونده معروف فساد نتانیاهو و همسرش به دادستانی کل رژیم صهیونیستی است.
بر اساس این پرونده که به "پرونده ۴۰۰۰" معروف است بنیامین نتانیاهو و همسرش رسما متهم به کلاهبرداری و سوءاستفاده از قدرت شده اند و در صورت تایید دادگاه علاوه بر خلع از قدرت بایستی برای ادامه حیات رهسپار زندانهای مخوف رژیم صهیونیستی شوند.
با توجه به آنچه بیان شده میتوان انتظار داشت که همزمان با ایامی که ملت بزرگ ایران در حال آماده سازی خود برای برگزاری جشن بزرگ چهل سالگی انقلاب اسلامی است ائتلاف عربی-کرکسی (اسراییل) ضد کشورمان با کاهش قدرت و حتی حذف این دو مهره ضد ایرانی به شدت تضعیف و حتی منحل گردد که در نتیجه آن به فضل الهی بیش از پیش شاهد گسترش انقلاب اسلامی در سطح منطقه خواهیم بود.
اکنون سؤال این است که نقشه دشمن برای آیندهی کشور چیست؟ همانگونه که از فحوای کلام مقام معظم رهبری نیز استنباط میشود، نقشهی اساسی آمریکا برای تحقق اهداف خبیثانهی خود در قبال جمهوری اسلامی، به طور عمده مبتنی بر هدف قرار دادن محیط داخلی ایران است تا با ایجاد شرایط غیرقابلمدیریت، ابهام، پیچیدگی و آشفتگی در داخل کشور، مدیریت تحولات کشور را از دست نظام خارج سازد و زمینه را برای اجرای توطئههای خود فراهم کند.
نقش محور مقاومت در مقابله با توطئهها و نقشههای شوم دشمنان و وظیفه مهم و سنگین نویسندگان و ناشران در روشنگری و نشان دادن پشت پرده توطئه و تزویر آمریکا و حامیان آنان در منطقه باشد.
چالش اصلی آمریکا در برابر جبهه مقاومت، رویکرد استکبارستیزی و ایستادگی در برابر زیاده خواهیها، زورگوییها، برخوردهای یک جانبهگرایانه و حمایتی از رژیم کودککش صهیونیستی است، چرا که تامین امنیت این رژیم غاصب، اولویت راهبردی ایالات متحده در غرب آسیا و محور اصلی و قطعی هرگونه سیاستی در برابر جبهه مقاومت است.
اگر قصد برشمردن دشمنان منطقهای انقلاب اسلامی را داشته باشیم میتوان نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی و محمد بن سلمان ولیعهد عربستان سعودی را به عنوان دو دشمن اصلی جمهوری اسلامی ایران در منطقه غرب آسیا دانست، زیرا حداقل در طی چند سال اخیر از انجام هر گونه اقدام غیر انسانی برای ضربه زدن به ملت ایران دریغ نکرده اند.
بطور مثال اولی از هرگونه ظرفیت رسانهای و بین المللی حتی مجمع عمومی سازمان ملل متحد برای گسترش جو ایرانهراسی علیه ملت ایران استفاده میکند و دومی با تامین مالی تروریسم مسبب وقوع جنایاتی مانند حوادث تروریستی مجلس و رژهی اهواز شده است.
البته این دشمنی ناشی افزایش روزافزون قدرت نرم و دیپلماسی عمومی کشورمان در سطح منطقه است که دشمنان کشورمان از جمله رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی از آن به عنوان یکی از ابزارهای قدرتمند اِعمال نفوذ جمهوری اسلامی در منطقه که البته تهدید کننده منافع استکباری و استعماری آنهاست یاد میکنند، از این رو رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی به عنوان دو بازیگر منطقهای ذیل ایالات متحده آمریکا همواره تلاش کرده اند تا با تحمیل فشار و هزینه بر ملت ایران حتی به بهای عبور از آرمان فلسطین مانع از افزایش نفوذ تفکر مقاومت در منطقه شوند.
با این حال طی ماههای اخیر چرخ روزگار به گونه رقم خورد که به عقیده بسیاری از تحلیلگران بین المللی دیگر نمیتوان امیدی به آینده سیاسی نتانیاهو و محمد بن سلمان داشت و به زودی احتمالا باید شاهد حذف این دو چهره ضد ایرانی از صحنه سیاست خاورمیانه بود که در ادامه مختصرا به چرایی آن خواهیم پرداخت.
محمد بن سلمان ولیعهد جاه طلب سعودی پس از شروع فرایند قدرت گیری در ساختار سیاسی عربستان هرچند با اعمال برخی اصلاحات اجتماعی توانست در ابتدای امر در بین اقشار جوان سعودی از محبوبیت مطلوبی برخوردار شود، اما تشدید فضای امنیتی این کشور و سرکوب آزادی بیان و شروع فرایند حذف منتقدان سیاسی در کنار آغاز جنگ پر هزینه یمن و صرف میلیاردها دلار ذخایر ارزی این کشور در بازار تسلیحات موجب شد تا وی نه تنها در عربستان بلکه در بین افکار عمومی جهان نیز مورد نقد و انتقاد جدی قرار گیرد، اما در این بین ماجرای قتل جمال خاشقجی روزنامه نگار و فعال سیاسی منتقد را میتوان به مثابهه ضربه مهلک دانست که پیامدهای آن از جمله رای اخیر مجلس سنای آمریکا مبنی بر احراز مسئولیت وی در قتل این روزنامه نگار میتواند به زودی منجر به عزل و حذف وی از چرخه سیاست در عربستان شود.
اما نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی که در سطح رسانههای جهان به عنوان مهمترین دشمن ملت ایران شناخته میشود نیز حال و روز بهتری نسبت به بن سلمان ندارد و ماجراهایی از جمله شکست در جنگ دو روزه بر علیه غزه و همچنین ناکامی ارتش این رژیم در مقابله با تونلهای زیرزمینی مقاومت زمینه فروپاشی کابینه امنیتی وی و برگزاری انتخابات زود هنگام را مهیا کرده است.
جالب آنکه ناکارآمدی سیاسی، اقتصادی و امنیتی دولت نتانیاهو به حدی است که رسانههای معروف اسرائیلی از جمله یدیعوت اهارنوت (Ynetnews) اخیرا در گزارشی ویژه خبر از افزایش مهاجرت معکوس اسرائیلیها به خارج از سرزمینهای اشغالی و لغو تابعیت هایشان داده است بطوری که بنا بر برخی تحلیلها ادامه این روند منجر به وقوع بحران شدید جمعیتی در اسرائیل خواهد شد که یک پیامد آن کاهش پرسنل ارتش رژیم صهیونیستی است و فراخوان اخیر ارتش این رژیم برای جذب و استخدام شهروندان آلوده به ایدز (HIV) ناشی از این بحران است.
اما آنچه بیش از همه زمینه را برای حذف نتانیاهو از عرصه سیاست رژیم صهیونیستی مهیا کرده است درخواست پلیس اسرائیل برای ارجاع پرونده معروف فساد نتانیاهو و همسرش به دادستانی کل رژیم صهیونیستی است.
بر اساس این پرونده که به "پرونده ۴۰۰۰" معروف است بنیامین نتانیاهو و همسرش رسما متهم به کلاهبرداری و سوءاستفاده از قدرت شده اند و در صورت تایید دادگاه علاوه بر خلع از قدرت بایستی برای ادامه حیات رهسپار زندانهای مخوف رژیم صهیونیستی شوند.
با توجه به آنچه بیان شده میتوان انتظار داشت که همزمان با ایامی که ملت بزرگ ایران در حال آماده سازی خود برای برگزاری جشن بزرگ چهل سالگی انقلاب اسلامی است ائتلاف عربی-کرکسی (اسراییل) ضد کشورمان با کاهش قدرت و حتی حذف این دو مهره ضد ایرانی به شدت تضعیف و حتی منحل گردد که در نتیجه آن به فضل الهی بیش از پیش شاهد گسترش انقلاب اسلامی در سطح منطقه خواهیم بود.
ارسال نظرات
غیرقابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: