این روایتی صادق و معروف است که آنچه شوروی را نابود کرد، بیش از آنکه جنگ اقتصادی-سیاسی امریکا با آن باشد، جنگ فرهنگی بلوک غرب با آن بود. فرانسیس ساندرس، پژوهشگر و روزنامهنگار انگلیسی که در متن کتاب «جنگ سرد فرهنگی» به بررسی اقدامات نرم سازمان سیا علیه شوروی پرداخته است
این روایتی صادق و معروف است که آنچه شوروی را نابود کرد، بیش از آنکه جنگ اقتصادی-سیاسی امریکا با آن باشد، جنگ فرهنگی بلوک غرب با آن بود. فرانسیس ساندرس، پژوهشگر و روزنامهنگار انگلیسی که در متن کتاب «جنگ سرد فرهنگی» به بررسی اقدامات نرم سازمان سیا علیه شوروی پرداخته است، معتقد است سیا در آن مقطع به عنوان «وزارت فرهنگ بلوک غرب» عمل میکرده است. ساندرس مینویسد: مهمترین اقدام سیا در این دوره، تأسیس کنگره «آزادی فرهنگی» بود که در ژوئن ۱۹۵۰ با حضور بیش از ۱۰۰ نویسنده از سراسر جهان در برلین گشایش یافت. در این اجلاس، روشنفکران برجستهای، چون آرتور کوستلر، سیدنی هوک، ملوین لاسکی، ایناتسیو سیلونه و جرج اورول شرکت کردند. کوستلر در نطق خود اعلام میکند: «دوستان، آزادی تهاجم خود را آغاز کرده است.»
بنا بر روایت سندرس، سیدنی هوک در ۱۹۴۹ به مقامات امریکایی گفته بود: «به من ۱۰۰ میلیون دلار و هزار انسان مصمم بدهید، تضمین میکنم که چنان موجی از ناآرامیهای دموکراتیک در میان تودهها، بلکه حتی در میان سربازان امپراتوری استالین، ایجاد کنم که برای مدتی طولانی، تمام دغدغه وی به مسائل داخلی معطوف شود.» مسئله در مورد تقابل کنونی جبهه وحشی و خونریز غرب با جمهوری اسلامی نیز تفاوت چندانی با این واقعیت تاریخی ندارد. در پیش گرفتن سیاستهای اقتصادی ارائه شده از سوی بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول در مقطع زمانی جنگ تحمیلی بدین سو، واقعیت تلخی است که در این زمینه بدل به پاشنه آشیل جمهوری اسلامی در مسائل فرهنگی نیز شده است. کسانی فکر میکردند غرب مانند فروشگاه متنوعی است که میتوان بخشی از آن را انتخاب کرد و به مابقی آن «نه» گفت. واقعیت، اما این بود که نمیتوان همزمان با ترویج اقتصاد سرمایهداری، همچنان مدعی سیر فرهنگ جامعه بر مبانی ارزشهای اسلامی- ایرانی شد.
این مقدمه هشدارآمیز، اما بدان معنی نیست که جمهوری اسلامی و کلیت جامعه ایرانی در نبرد فرهنگی حاضر قافیه را باخته و رو به شکست است. واقعیت اتفاقاً خلاف اینهاست و ما هجمههای متعدد، سنگین و بسیار موفق فرهنگی علیه جبهه مقابل داشتهایم. مسئلهای که تفاوت جوهری فرهنگ غنی مردم ایران را در قیاس با کشورهای متعدد عضو اتحاد جماهیر شوروی نشان میدهد. نبرد فرهنگی پرحجم غرب با مبانی مترقی فرهنگ اسلامی- ایرانی که چنانکه گفته شد، بعضاً متأثر از اشتباهات راهبردی خود ماست، اما واقعیتی انکارناپذیر در صحن جامعه امروز ایرانی است. هدف قرار دادن مسئله حجاب اسلامی به عنوان پرچم وجود انسان ایرانی، یکی از شناختهشدهترین جبهههای این تقابل فرهنگی است. تاریخ سرزمین کهن ایران نشان میدهد ایرانیان باستان هم تقید وافری به این امر داشتهاند. واقعیاتی مانند تصاویر زنان باحجاب در سنگنگارههای تخت جمشید، از بدیهی و معروفترین مثالها در این زمینه است.
دفاع از این هویت ریشهدار ایرانی- اسلامی، اما در شرایط حاضر به سبب هجمه سنگین دشمن ظرافتهای خاص خود را دارد. ناظر به مقدمات مهم گفته شده، ما در ادامه سعی میکنیم راهکارهایی در این زمینه ارائه کنیم. اولین و مهمترین مسئله در این زمینه شاید تفوق و اولویت داشتن اقدامات مردمی بر فعالیتهای دولتی و حاکمیتی و ثانیاً مهمتر بودن اقدامات ایجابی از کنشهای سلبی در این حوزه باشد. تجربه ۴۰ ساله انقلاب اسلامی نشان داده است بازدهی اقدامات فرهنگی مردممحور همواره چندین برابر برنامههای دولتی است. در مسئله مهمی مانند حجاب نیز طبعاً این قاعده مصداق دارد لذا فعال شدن تشکلهای فرهنگی مردمی و خودجوش در این زمینه -با لحاظ ظرافتهای کار فرهنگی- میتواند مهمترین سلاح جامعه ایرانی در مقابل هجمه همهجانبه دشمن در این کارزار فرهنگی باشد.
اسدالله سلیمانی تاجر پارچه در بازار «حضرتی» مولوی، کوچه «ارامنه» و تولیدکننده چادر، یکی از مدلهای موفق کار مردمی در زمینه ترویج حجاب است که در اقداماتش به معضل مهم و مغفول مانده اقتصاد حجاب پرداخته است. سلیمانی اولین تولیدکننده انبوه چادر مشکی در مدل «چادر ملی» است و تابهحال بیش از ۱۸۰ مدل چادر مشکی را در بازار عرضه کرده است. او آذرماه ۹۷ از راهاندازی طرحی با عنوان «طرح نذر حجاب فردوس» خبر میدهد که با اجرایی شدن آن بیش از ۱۲۰ هزار چادر در سراسر کشور با ۵۰ درصد قیمت عرضه شده است. توزیع چادر ارزان در مناطق زلزلهزده کشور بخشی دیگر از اقدامات این طرح ملی و مردمی است که همچنان با پایمردی تنها یک نفر و در مجاهدتی خاموش و بیحاشیه ادامه دارد. شکلگیری «جبهه فرهنگی محجبهها» به وسیله جمعی از طلاب و دانشجویان کشور یکی دیگر از نمونههای موفق جهاد فرهنگی برای پاسداری از فرهنگ مترقی ایرانی- اسلامی حجاب در بطن جامعه است که تمرکز خود را بر نونهالان قرار داده است.
وحید جهانتیغ نویسنده کتاب و از اعضای نخستین این تشکل مردمی میگوید: هسته اولیه این کار در سالهای دهه ۷۰ و توسط عدهای از بچه دبیرستانیها شکل گرفته است. او میگوید که هیچ مسئول فرهنگی حاضر به حمایت از ما نشد؛ چراکه مسائل مالی برایشان اولویت داشت! با این وجود این تشکل مردمی همچنان فعال است و با تکیه بر کمکهای مردمی تحت عنوان نذر فرهنگی در حوزه حجاب به فعالیت خود ادامه میدهد. تشکل مذکور در ابتدا با کتابی تحت عنوان «مهدیه و لباسهای سخنگو» به چرایی ارجح بودن حجاب چادر برای بانوی ایرانی میپردازد که در آن با نثری روان به شیوهای کاملاً منطقی و عقلانی برای دختربچهها توضیح میدهد که چرا باید حجاب داشته باشند و چرا چادر برترین حجاب است. فعالیت صفورا و سمیه نباتینژاد دو خواهر کارآفرین اصفهانی در زمینه حجاب، اقدام خودجوش و مردمی دیگری در این حوزه است که میتوان از آن تحت عنوان تجربهای موفق نام برد.
طراحی لباسهای متنوع برای بانوان محجبه، کلید موفقیت کارگاه تولیدی آنها موسوم به «نوین حجاب» است. صفورا نباتینژاد که خود تحصیلکرده رشته طراحی لباس است، میگوید: «تنها مجموعهای در استان و حتی کشور هستیم که تمامی فعالان آن از بانوان هستند. از طراحی تا تولید و عرضه همه اقدامات توسط بانوان انجام میشود و این یکی از نقاط موفقیت ما است.» اقدام مهم دیگری که جای خالی آن در زمینه ترویج فرهنگ حجاب حس میشود، نپرداختن گروههای فرهنگی به واقعیتهای جوامع غربی در این عرصه و تشریح آن برای مخاطب داخلی است. به عنوان مثال، اخیراً رسانههای کشوری، چون انگلیس هم از لزوم ممنوعیت دست دادن در محل کار به منظور جلوگیری از آزار جنسی زنان حرف میزنند، بحث لزوم جداسازی اتوبوسهای مردان و زنان نیز به همین منظور در بسیاری از کشورها به مطالبهای عمومی بدل شده است.
طراحی لباسهای متنوع برای بانوان محجبه، کلید موفقیت کارگاه تولیدی آنها موسوم به «نوین حجاب» است. صفورا نباتینژاد که خود تحصیلکرده رشته طراحی لباس است، میگوید: «تنها مجموعهای در استان و حتی کشور هستیم که تمامی فعالان آن از بانوان هستند. از طراحی تا تولید و عرضه همه اقدامات توسط بانوان انجام میشود و این یکی از نقاط موفقیت ما است.» اقدام مهم دیگری که جای خالی آن در زمینه ترویج فرهنگ حجاب حس میشود، نپرداختن گروههای فرهنگی به واقعیتهای جوامع غربی در این عرصه و تشریح آن برای مخاطب داخلی است. به عنوان مثال، اخیراً رسانههای کشوری، چون انگلیس هم از لزوم ممنوعیت دست دادن در محل کار به منظور جلوگیری از آزار جنسی زنان حرف میزنند، بحث لزوم جداسازی اتوبوسهای مردان و زنان نیز به همین منظور در بسیاری از کشورها به مطالبهای عمومی بدل شده است.
نمونه این قبیل واقعیتها آنقدر پرشمار است که تمرکز یک تشکل مردمی خاص بر رصد و اطلاعرسانی تخصصی در آن را کاملاً توجیهپذیر میکند و میتواند دست ما را برای مقابله با تهاجم فرهنگ منحط غربی در این حوزه بازتر کند. بازنمایی رسانهای جنبش مهم و تاریخی Me too در اعتراض به آزار جنسی گسترده شخصیتهای برجسته زن در کشورهای غربی یکی دیگر از همین واقعیات تکاندهنده است که در رسانههای رسمی کمتر به آن پرداخته میشود و تنها در حد ارسال چند خبر محدود مانده است. بررسی واقعیات تکاندهنده دیگری مانند ارائه آمار حرامزادگی و آزار جنسی در کشورهای غربی، کارویژه دیگری است که میتواند محل بحث در این حوزه مغفول مانده باشد. دکتر صاحبکار رئیس شرکتهای دانشبنیان کشور در معاونت علمی فناوری ریاست جمهوری، اخیراً از توصیه رهبری به راهاندازی مجموعه روایت فتح در حوزه علم و فناوری گفته است.
واقعیت این است که ما به راهاندازی چنین جنبش و فعالیتی در زمینه حجاب هم نیاز مبرم داریم؛ جنبشی که تمرکز خود را بر واقعیتهای فرهنگی جوامع غربی قرار داده تا فجایع فرهنگی ناشی از مبارزه با اصل فطری پوشیدگی انسان توسط فرهنگ غرب را به نسل جوان کشور ارائه کند. این واقعاً زشت است که ما در بحبوحه گرایش شدید جوامع غربی به دین مبین اسلام، در جامعه خود نتوانیم فلسفه موضوع حجاب را برای نسل جدید جا بیندازیم و روایت درستی از آن ارائه دهیم. شاید سال گذشته بود که ریاست دانشگاه جامعهالمصطفی (ص) گفته بود تنها پیرو ارتباطات این نهاد، بیش از ۵۰ میلیون نفر در دنیا به تشیع گرویدهاند. بهراستی، مسئول روایت این فتحها کیست تا جامعه را در برابر جنگ فرهنگی مضحک دشمن در حوزه حجاب، بیمه و واکسینه کند؟ کسی جز تشکلهای مردمی و جوانان؟!
منبع: روزنامه جوان
ارسال نظرات
غیرقابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: