صفحه نخست

استان ها

اقشار و معاونت‌ها

وزارتخانه ها

محور مقاوت

اقتصاد مقاومتی

روابط بین الملل

ورزشکاران

فیلم و نماهنگ

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

جامعه زنان

راهیان نور

جامعه پزشکی

اجتماعی

دانشجویی

مهندسین صنعت

اصناف

مداحان

کارگری

عشایری

پیشکسوتان

دانش آموزي

مهندسین عمران

فرهنگیان

اساتيد

مهندسين کشاورزی

حقوقدانان

طلاب و روحانيون

بنیاد فرهنگی روایت

علمي، پژوهشي و فناوري

بسیج رسانه

كارمندان

مساجد و محلات

بنیاد تعاون

باشگاه خبرنگاران

باشگاه آذربایجان شرقی

باشگاه آذربایجان غربی

باشگاه اردبیل

باشگاه اصفهان

باشگاه البرز

باشگاه ایلام

باشگاه بوشهر

باشگاه تهران

باشگاه تهران بزرگ

باشگاه چهارمحال و بختیاری

باشگاه خراسان جنوبی

باشگاه خراسان رضوی

باشگاه خراسان شمالی

باشگاه خوزستان

باشگاه زنجان

باشگاه سمنان

باشگاه سیستان و بلوچستان

باشگاه فارس

باشگاه قزوین

باشگاه کردستان

باشگاه قم

باشگاه کرمان

باشگاه کرمانشاه

باشگاه کهگیلویه و بویراحمد

باشگاه گلستان

باشگاه گیلان

باشگاه لرستان

باشگاه مازندران

باشگاه مرکزی

باشگاه هرمزگان

باشگاه همدان

باشگاه یزد

رزمایش اقتدار عاشورایی

هنرمندان

سازندگی

فرهنگی و هنری

صفحات داخلی

شنبه ۰۳ تير ۱۴۰۲ - 24 June 2023
یادداشت / علی ابراهیمی گتابی
خوبی کربلا به همین است! آه سختی اش هم! آدم امتحان می شود! آدم مبتلا می شود! آدم تا به یک بلا نیازموده! دل از دنیا ، دل نمی کند! به سن و سال نیست! به قد و قامت نیست! به امتحان است!به مبتلا شدن است!
کد خبر: ۹۱۷۲۰۹۶
|
۱۵ شهريور ۱۳۹۸ - ۱۱:۴۷

به گزارش خبرگزاری بسیج از مازندران؛ علی ابراهیمی گتابی- ضبط ماشین روشن و صدای روضه تا آنجایی که خودم بشنوم بلند است! بلندتر از پریشانی حالم!بلندتر از افکاری که میخواهند جسم و روحم را توی دست سردشان مچاله کنند!در به در خیابان های منتهی به هیئت ! این جاده های شلوغی که قرار است مرا به خیمه ای برسانند که ساعتی در آن آرام بگیرم! و این جان خسته را یک شب دیگر!با نوای روضه دوباره سرپا نگه دارم! آن هم وقتی که به روضه قاسم برسی! به امتحانش ! به مبتلا شدنش!

خوبی کربلا به همین است! آه سختی اش هم! آدم امتحان می شود! آدم مبتلا می شود! آدم تا به یک بلا نیازموده! دل از دنیا ، دل نمی کند! به سن و سال نیست! به قد و قامت نیست! به امتحان است!به مبتلا شدن است! سیزده ساله باشی اما به اندازه آدم سی ساله امتحان بشوی! سیزده ساله باشی به ظرفیت یک آدم سی ساله مبتلا بشوی!اگر آدم بداند تکلیف چیست! بداند واقعیت کدام است!آن حقیقت درونی آدم خود را نشان می دهد! وقتی با یک دست خط !با یک امضاء! با یک نشانه! اجازه میدان میگیری! که برای امامت جان بدهی!

دیگردنبال معنی کلمه قاسم نگرد! معنی کلمه به صاحب اسم است! قاسم همه اش یعنی مبتلا!یعنی دچار! چه کرده کربلا با او که به سیزده رسید!فهمیده شد و مبتلاء! فهمیده شد و امامش او را به یک امتحان آزمود! فهمیده شد و برای دل دادن به خدا باید آزمایش می شد! صدای روضه بلند است و بغض کهنه ام را کهنه تر می کند! مثل قلوه سنگی توی گلو! نفس کشیدن را سخت کرد ! سخت تر از ابتلای قاسم نه! اما وقتی چشمم میخورد به سربند خیابانی که قرار است مرا به هیئت برساند! به این نوشته« نترس به خدا قرض بده....»! سرت ، دستت،چشمانت!بگذار سنگ بزنند! بگذار فتنه گران دوباره یاد جمل بیفتند ! دست و تن اشان بلرزد و بگویند حسن(ع) آمده به میدان! تا چشم فتنه را کور کند! همه جسم و جانت را به یک باره  به خدا قرض بده چه کسی بهتر از او ؟ و روضه هم رسیده به آنجا که نیزها ها قد قاسم را بلندترکردند! بغض کهنه ام می ترکد! ...

انتهای پیام/

ارسال نظرات