صفحه نخست

استان ها

اقشار و معاونت‌ها

وزارتخانه ها

محور مقاوت

اقتصاد مقاومتی

روابط بین الملل

ورزشکاران

فیلم و نماهنگ

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

جامعه زنان

راهیان نور

جامعه پزشکی

اجتماعی

دانشجویی

مهندسین صنعت

اصناف

مداحان

کارگری

عشایری

پیشکسوتان

دانش آموزي

مهندسین عمران

فرهنگیان

اساتيد

مهندسين کشاورزی

حقوقدانان

طلاب و روحانيون

بنیاد فرهنگی روایت

علمي، پژوهشي و فناوري

بسیج رسانه

كارمندان

مساجد و محلات

بنیاد تعاون

باشگاه خبرنگاران

باشگاه آذربایجان شرقی

باشگاه آذربایجان غربی

باشگاه اردبیل

باشگاه اصفهان

باشگاه البرز

باشگاه ایلام

باشگاه بوشهر

باشگاه تهران

باشگاه تهران بزرگ

باشگاه چهارمحال و بختیاری

باشگاه خراسان جنوبی

باشگاه خراسان رضوی

باشگاه خراسان شمالی

باشگاه خوزستان

باشگاه زنجان

باشگاه سمنان

باشگاه سیستان و بلوچستان

باشگاه فارس

باشگاه قزوین

باشگاه کردستان

باشگاه قم

باشگاه کرمان

باشگاه کرمانشاه

باشگاه کهگیلویه و بویراحمد

باشگاه گلستان

باشگاه گیلان

باشگاه لرستان

باشگاه مازندران

باشگاه مرکزی

باشگاه هرمزگان

باشگاه همدان

باشگاه یزد

رزمایش اقتدار عاشورایی

هنرمندان

سازندگی

فرهنگی و هنری

صفحات داخلی

چهارشنبه ۰۷ تير ۱۴۰۲ - 28 June 2023
کد خبر: ۹۱۸۸۲۷۳
|
۱۴ آبان ۱۳۹۸ - ۱۰:۵۲

به گزارش خبرگزاری بسیج، سیدمحمد بحرینیان در رسالت نوشت:

 

۶سال قبل، کمی بیشتر از ۵۰ درصد مردم ایران، به امید اینکه کسی می‌تواند قفل‌های اقتصاد را با کلید تدبیر باز کند به حجت‌الاسلام حسن روحانی رأی دادند.

مهم‌ترین گزاره و شعار انتخاباتی روحانی این بود: «هم چرخ سانتریفیوژها باید بچرخد و هم چرخ زندگی مردم». این شعار، اگرچه منطقا درست بود، اما در عمل، بسیار زیرکانه، چرخش سانتریفیوژها و چرخیدن چرخ زندگی مردم را در برابر هم و در تعارض با یکدیگر جلوه می‌داد.

پنج سال زمان نیاز بود تا باطل بودن این گزاره برای هر که طالب فهمیدن باشد، کاملا روشن شود، پنج سالی که طی آن، هر روز یک تحریم جدید را پذیرفتیم و تنها از دولتمردانمان شنیدیم که «متأسفانه روح برجام نقض شده است».

پنج سالی که طی آن، شاید خانواده و دوستان دانشمندان شهید حوزه هسته‌ای، بارها به این موضوع اندیشیده باشند که اگر قرار بود بسیاری از تأسیسات ما تعطیل شود، پس چرا پای پیشرفت آن‌ها، خون پاک‌ترین و نخبه‌ترین فرزندان ما ریخته شد. سخن در این باب بسیار است، کافی است یک‌بار پای آن دست درد و دل‌های خانواده یکی از شهدای هسته‌ای نشسته باشید.

بگذریم؛ اخبار خوبی از گام‌های کاهش تعهدات برجامی و چرخش بهتر سانتریفیوژها به گوش می‌رسد. هم چرخ سانتریفیوژ، هم چرخ معیشت، شده بود نه چرخ سانتریفیوژ و نه چرخ معیشت؛ اما به فضل الهی و فشار مردم و رسانه‌ها، دوباره قطار انرژی هسته‌ای روی ریل خود قرارگرفته؛ شاید دوباره لبخندی بر لب خانواده شهدای هسته‌ای بنشیند و این دل هر ایرانی آزاده را شاد می‌کند.

امروز دیگر همه می‌دانند که چرخ زندگی مردم و چرخ سانتریفیوژ، نه‌تنها در برابر هم نیستند، بلکه مکمل و مقوم یکدیگرند، بدین معنا که یا هر دو با هم می‌چرخند و یا اگر به بهانه یکی، دیگری از کار افتاد یا کند شد، هر دو به سمتی می‌روند که از چرخش بازایستند.

این روزها که به نام استکبارستیزی نام‌گذاری شده، خوب است بر این تأکید کنیم که مرگ بر آمریکا گفتن هرچند درست و مؤثر است، اما قطعا کافی نیست. دشمن را باید با همین چرخش قدرتمند سانتریفیوژها و همان چرخش معیشتی که وعده داده بودند خاک کرد. دشمن را باید به‌جایی رساند که تحریم توسط آمریکا، تحریم آمریکا باشد نه ایران و این شدنی است.

ارسال نظرات