صفحه نخست

استان ها

اقشار و معاونت‌ها

وزارتخانه ها

محور مقاوت

اقتصاد مقاومتی

روابط بین الملل

ورزشکاران

فیلم و نماهنگ

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

جامعه زنان

راهیان نور

جامعه پزشکی

اجتماعی

دانشجویی

مهندسین صنعت

اصناف

مداحان

کارگری

عشایری

پیشکسوتان

دانش آموزي

مهندسین عمران

فرهنگیان

اساتيد

مهندسين کشاورزی

حقوقدانان

طلاب و روحانيون

بنیاد فرهنگی روایت

علمي، پژوهشي و فناوري

بسیج رسانه

كارمندان

مساجد و محلات

بنیاد تعاون

باشگاه خبرنگاران

باشگاه آذربایجان شرقی

باشگاه آذربایجان غربی

باشگاه اردبیل

باشگاه اصفهان

باشگاه البرز

باشگاه ایلام

باشگاه بوشهر

باشگاه تهران

باشگاه تهران بزرگ

باشگاه چهارمحال و بختیاری

باشگاه خراسان جنوبی

باشگاه خراسان رضوی

باشگاه خراسان شمالی

باشگاه خوزستان

باشگاه زنجان

باشگاه سمنان

باشگاه سیستان و بلوچستان

باشگاه فارس

باشگاه قزوین

باشگاه کردستان

باشگاه قم

باشگاه کرمان

باشگاه کرمانشاه

باشگاه کهگیلویه و بویراحمد

باشگاه گلستان

باشگاه گیلان

باشگاه لرستان

باشگاه مازندران

باشگاه مرکزی

باشگاه هرمزگان

باشگاه همدان

باشگاه یزد

رزمایش اقتدار عاشورایی

هنرمندان

سازندگی

فرهنگی و هنری

صفحات داخلی

دوشنبه ۱۵ خرداد ۱۴۰۲ - 05 June 2023
یادداشت / حجت الاسلام والمسلمین محمد حسین اعظمی
کد خبر: ۹۲۱۳۸۸۳
|
۱۵ بهمن ۱۳۹۸ - ۱۰:۴۸
به گزارش خبرنگار خبرگزاری بسیج از خاتم، سوره ی مبارکه حمد که خداوند بر ما واجب نموده است که روزی ده مرتبه آن را تکرار کنیم ، سرشار از دستورات و مواعظ سیاسی است که گویا سوره ای مانند آن در قران نیامده است .
سوره ی حمد چون دارویی است که هر صبح و ظهر و عصر و مغرب و عشا باید بنوشیم که در عمق جان ما بنشیند.
نمونه ای از آن را در ذیل، تحت داستان آن دو مردی که می خواستند قدس را آزاد کنند بیان می کنیم .در سوره ی حمد می خوانیم که خداوندا ما را به راه راست هدایت کن؛ راه کسانی که به آنها نعمت دادی .(صراط الذین انعمت علیهم)
نکته ی اول اینکه هدایت غیر از اداره است اهدنا الصراط است خداوند جامعه را اداره نمی کند جامعه را هدایت می کند اداره یعنی هر خواستی که جامعه دارد همان را ادامه دهی و اداره کنی که به جان یک دیگر نیفتند اما هدایت یعنی به وضع موجود قانع نباشی و همه ی امکانات را جهت الهی بدهی. هادی کسی است که جهت را مشخص می کند .چشم انداز و هدف را مشخص می کند و در مرحله ی بعد راه رسیدن به آن را تبیین می کند و همه ی این هدف ها را جهت الهی می دهد و از تکاثر به کوثر می رساند(تکاثر یعنی هر دارایی و هر فعلی یک هدف جداگانه دارد مانند اینکه نماز برای خدا می خواند اما برای خدا انفاق نمی کند یعنی هدف مال با هدف نماز تفاوت دارد فویل للمصلین... اما کوثر جهت و هدف واحد به افعال و دارایی ها می دهد و همه را در یک جهت می بیند ان صلاتی و نسکی و محیای لله .....) .خلیفه و جانشین خداوند که ولایت باشد نیز همین گونه رفتار می کند جامعه را اداره نمیکند هدایت میکند .چرا ما میگویم تمدن نوین اسلامی؛ نو بودنش در کجاست ؟ در اینجاست که به فرموده ی رهبری دین و دنیا را در کنار هم مطرح میکند و همه را به یک هدف یعنی قرب الهی رهنمون می شود به همین دلیل آنجا که در سوریه از مظلوم دفاع میکند جهاد است و آن زنی که در خانه برای خدا فرزند تربیت میکند جهاد است و جهاد زن خوب شوهر داری کردن است و آنجا که درس میخواند برای خدامیخواند که علم کشور اسلامی را رشد دهد و این هم جهاد است بلکه بالاترین جهاد هاست که فرمود مداد العلما افضل من دماء الشهدا
وآنجا که برای روزی حلال کار میکند جهاد است و اگر برای کسب درامد حلال زحمت بکشد و در بین راه یا در حین کار بمیرد شهید شده است .همه ی اینها یک هدف دارد پس کارها نیست بلکه یک کار است درس خواندن و تربیت و کار و قتال نیست بلکه جهاد در راه خداست مثل اینکه در جنگ نظامی یکی تخریب چی و یکی راننده و یکی آشپز و یکی تک تیرانداز است اما همه یک هد ف دارند و آن مبارزه است بنابراین انها مجاهدند و هم سنگراند.ولایت فقیه نیز ادامه ی همان راه است که جامعه را بر مبنای همان سیره هدایت میکند و این شیوه ی حکومت در جهان بی سابقه است .نتیجه دموکراسی مطلقه را مردم جهان دیده اند که چگونه ظلم میکند به اسم استعمار و آبادانی در افغانستان وارد شد به اسم دفاع و توسعه چه بلایی بر سر این کشور آورد در فلسطین چه ها که نمیکنند و در عراق و آفریقا و سوریه که هیچ در کشور های خودشان چه بلایی بر سر خانواده و معنویت و نشاط آوردند این نتیجه ی دموکراسی مطلقه بود که هدفش اداره ی جامعه به سمتی است که چپاول و استکبار باشد اما ولایت مطلقه کارش هدایت است وما در سوریه و عراق و ....این کارکرد را می بینیم و درجامعه ی خودش دستاورد ها و خون آوردهایش قابل انکار نیست .
نکته ی سوم اینکه چرا در سوره ی حمد مستقیم افراد را معرفی نمیکند و می فرماید راه کسانی که به آنها نعمت دادی .اولین سوالی که مطرح می شود این است که آنها چه کسانی اند ؟ وچرا به این جایگاه رسیده اند ؟به چه مرتبه ای برسیم که ما جزو کسانی باشیم که به آنها نعمت داده شده است؟ مثلا اگر نماز بخوانیم مقام منعمین را داریم ؟ اگر متقی بشویم منعمیم؟ چرا خداوند پای اشخاص را وسط میکشد ؟ پاسخ این است که خداوند میخواهد همین اتفاق بیفتد یعنی میخواهد ما درک کنیم که اشخاص مهم هستند اشخاص الگو سازی میکنند؛ فرض کنیم به یک نفر که آدرسی را بلد نیست بگوییم به فلان خیابان برو و اینگونه به مقصد برس روشهای دیگری هم هست که کار را راحت میکند مثلا به او نقشه مکتوب بدهیم راه دیگرش این است که بگوییم من هم همانجا میروم من جلوتر می روم تو هم دنبال من بیا. عرض شد کار ولی هدایت است و یک جنبه ی هدایت رساندن به مقصد است ولی فقط راه را نشان نمی دهد بلکه به مقصد میرساند وقتی هدف ولی خداست و هدف جامعه نیز خداست پس مقصدشان یک جا هست و این جامعه، جامعه ی کوثری است ونه تکاثری .وقتی به کسی گفتی من جلو میروم تو هم پشت سر من بیا یعنی تو امامی و جلو دار و دیگری ماموم است و به تو اقتدا میکند یکی از جنبه های نماز جماعت که امام و ماموم باشد همین است که در سوره ی حمد هم امده است یعنی جهت و هدف امام کعبه است جهت ماموم هم کعبه است واین اتحاد هدف ،آنها را جماعت میکند .

یکی از حکمت های عدم معرفی ملاک در این سوره راهنمایی کردن به سمت اشخاص است یعنی میخواهد بگوید اشخاص را بشناسید .آیا این اشخاص که ما دعا میکنیم که خداوندا ما را در راه کسانی قرار بده که نعمت دادی و آنها شکر گزار این نعمت بودند فقط معصومین هستند ؟شاید یکی از علت های مطرح شدن این سوال این است که ما میخواهیم به صراط مستقیم برسیم آیا کسی که معصوم نیست و امکان اشتباه دارد میتواند صراط مستقیم را به ما نشان دهد و دست ما را در این راه تا رسیدن به مقصد بگیرد ؟اگر اشتباه کرد چه؟قبل از جو اب قرآنی باید بدانیم که همین سوال در جمهوری مطلقه نیز وجود دارد نه فقط در جمهوری متعهد(جمهوری متعهد به معنی متعهد به اسلام است)جمهوری مطلقه مثل آمریکا مگر معصومند ؟
در قرآن کریم خداوند داستان دو مردی را بیان میکند که میخواستند قدس را از دست ظالمان نجات دهند در صفحه ۱۱۱ سوره ی مبارکه ی مائده میفرماید
قَالُوا يَا مُوسَىٰ إِنَّ فِيهَا قَوْمًا جَبَّارِينَ وَإِنَّا لَن نَّدْخُلَهَا حَتَّىٰ يَخْرُجُوا مِنْهَا فَإِن يَخْرُجُوا مِنْهَا فَإِنَّا دَاخِلُونَ
ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﺍﻱ ﻣﻮﺳﻲ ! ﻣﺴﻠﻤﺎً ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﻣﺮﺩﻣﻰ ﺯﻭﺭﮔﻮ ﻭ ﺳﺘﻢ ﮔﺮ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺭﻧﺪ ، ﻭ ﻣﺎ ﻫﺮﮔﺰ ﻭﺍﺭﺩ ﺁﻧﺠﺎ ﻧﻤﻰ ﺷﻮﻳﻢ ﺗﺎ ﺁﻧﺎﻥ ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺭﻭﻧﺪ ، ﭘﺲ ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺭﻭﻧﺪ ﺍﻟﺒﺘﻪ ﻣﺎ ﻭﺍﺭﺩ ﺧﻮﺍﻫﻴﻢ ﺷﺪ .(٢٢)
قَالَ رَجُلَانِ مِنَ الَّذِينَ يَخَافُونَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمَا ادْخُلُوا عَلَيْهِمُ الْبَابَ فَإِذَا دَخَلْتُمُوهُ فَإِنَّكُمْ غَالِبُونَ وَعَلَى اللَّهِ فَتَوَكَّلُوا إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ
ﺩﻭ ﻣﺮﺩ ﺍﺯ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ [ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ]ﻣﻰ ﺗﺮﺳﻴﺪﻧﺪ ﻭ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﻫﺮ ﺩﻭ ﻧﻌﻤﺖ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩ ، ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺩﺭﻭﺍﺯﻩ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﻳﻮﺭﺵ ﺑﺮﻳﺪ ، ﭼﻮﻥ ﺑﻪ ﺁﻧﺠﺎ ﺩﺭﺁﻳﻴﺪ ﻳﻘﻴﻨﺎً ﭘﻴﺮﻭﺯﻳﺪ ; ﻭ ﺍﮔﺮ ﻣﺆﻣﻦ ﻫﺴﺘﻴﺪ ﺑﺮ ﺧﺪﺍ ﺗﻮﻛﻞ ﻛﻨﻴﺪ .(٢٣)
حضرت موسی میخواست وارد این مکان مقدس شوند اما آنجا ظالمان بودند و نیاز به جنگ بود در این میان دو مردی بودند که خداوند به آنها نعمت داده بود و آنها به قوم موسی گفتنداز این دروازه وارد شوید که پیروز خواهید بود و البته قوم موسی نپذیرفتند و گفتند تو و خدایت بروید و بجنگید .
این دو مرد را خداوند از کسانی میداند که به آنها نعمت داده است البته نباید فراموش کرد که خداوند به همه نعمت می دهد حتی الضالین که در سوره ی حمد هست هم نعمت داده ولی آنها قدر این نعمت را نمیدانند و گویا اصلا آن را نعمت نمیدانند به همین دلیل آنها را ازکسانی که نعمت داده شده جدا میکند چراکه در واقع نعمت را نگرفته اند مقام معظم رهبری در تفسیر سوره ی حمد می فرماید(( البتّه «اَنعَمتَ عَلَیهِم» هم دو جور هستند: یک‌ جور «اَنعَمتَ عَلَیهِم»ی که بعد، ناشکری میکنند، دچار کفران نعمت میشوند مثل بنی‌اسرائیل -بنی‌اسرائیل هم جزو «اَنعَمتَ عَلَیهِم» بودند، امّا ناشکری کردند و «غَضِبَ اللهُ عَلَیهِم شدند- یک عدّه هم نه، «اَنعَمتَ عَلَیهِم»ی هستند که «غَیرِ المَغضوبِ عَلَیهِم وَ لَا الضّالّین‌» هستند که نه مغضوب واقع شدند، نه گمراه شدند؛ شهدای ما از این قبیلند؛ [چون] شهید از دنیا رفته‌اند؛ پس راه اینها را ما بایستی دنبال کنیم و یاد بگیریم و استفاده کنیم و این را به نسلهای گوناگون تعلیم بدهیم.))
خداوند چه نعمت هایی به بنی اسرائیل داد که هیچ کدام جز این دو مرد قدر آن را ندانست و به همین دلیل ۴۰ سال در بیابانها سرگردان شدند ،در آیات قبل از دو آیه ذکر شده میخوانیم
وَإِذْ قَالَ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ جَعَلَ فِيكُمْ أَنبِيَاءَ وَجَعَلَكُم مُّلُوكًا وَآتَاكُم مَّا لَمْ يُؤْتِ أَحَدًا مِّنَ الْعَالَمِينَ
ﻭ [ ﻳﺎﺩ ﻛﻨﻴﺪ ] ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﻣﻮﺳﻲ ﺑﻪ ﻗﻮﻣﺶ ﮔﻔﺖ : ﺍﻱ ﻗﻮم ﻣﻦ ! ﻧﻌﻤﺖ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺧﻮﺩ ﻳﺎﺩ ﻛﻨﻴﺪ ، ﺁﻥ ﮔﺎﻩ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺷﻤﺎ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺍﻧﻲ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ ، ﻭ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺣﺎﻛﻤﺎﻥ ﻭ ﻓﺮﻣﺎﻧﺮﻭﺍﻳﺎﻥ ﺳﺎﺧﺖ ، ﻭ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﻧﻌﻤﺖ ﻫﺎﻱ ﻭﻳﮋﻩ ﺍﻱ ﺩﺍﺩ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻫﻴﭻ ﻳﻚ ﺍﺯ ﺟﻬﺎﻧﻴﺎﻥ ﻧﺪﺍﺩ .(٢٠)
این نعمت ها سه تا بودند اول وجود انبیاء دربین آنها دوم اینکه از زیر سلطه خارج شده بودند و خود ملوک شده بودند سوم نعمت هایی که به هیچ کس داده نشده بود که در تفاسیر مختلف ذکر شده .به همه ی قوم حضرت موسی ع اینها داده شده بود اما فقط دو نفر قدر این نعمت را دانستند و این نعمت را اولا نعمت دانستند چون برخی اصلا وجود نبی را نعمت نمیدانستند یا استقلال و پادشاهی داشتن را نعمت نمیدیدند ثانیا قدر ندانستند و در واقع خدا توفیق درک نعمت را به آنها نداده بود .اما قوم حضرت موسی ع مغضوب علیهم و الضالین شدند.چرا خداوند ماجرای این دو مرد را مطرح میکند و تاکید میکند که به آن دو نعمت داده است نعمت انبیاء و دیگر نعمت هایی که ذکر شد .میخواهد ما را به سمت الگو گیری از آنها بکشاند گویا میخواهد بفرماید پشت سر اینها حرکت کنید تا هدف برسید هر چند که معصوم نباشند مگر حتما باید معصوم بود تا در صراط مستقیم قرار گرفت اگر حتما باید معصوم باشد.
پس چرا دعا میکنیم که ما را در این راه قرار بده نمونه ی این زمانی این اشخاص کسانی اند که ننشستند تا شرایط مهیا شود آنگاه با ظلم مبارزه کنند مانند قوم موسی که گفتند اول ظالمان بروند بعد ما می آییم اینها همان شهدا هستند که باید الگو سازی عینی اتفاق بیفتد یعنی فقط نستنی را ندهیم یا فقط نقشه ندهیم چون ممکن است کسی که راه را بلد نیست بگوید اگر راه بسته بود چه کنم؟اگر نتوانستم پیدا کنم چه کنم ؟الگو سازی عینی یعنی نگوییم که نمیشود اگر نمشد در مقابل دشمن تا دندان مسلح ایستاد پس چرا شهدا توانستند ؟چرا حسین پسر غلامحسین توانست چرا فلان شهید که در گوشه ای از گلزارشهدای شهر آرمیده و پدرش یا مادرش احیانا هنوز رنده هستند چرا توانست؟این یعنی الگو سازی عینی که فقط کار اشخاص است .ولی فقیه برای جامعه لازم است نه فقط ولایت فقه چون برخی میگویند شوری نگهبان وقتی شرعی بودن قوانیین را تایید میکند دیگر چه نیازی به فقیه(شخصی که فقه می داند)میگویند حکومت با فقه اداره شود نه با فقیه.الگو عینی فقه یعنی فقیه و به همین دلیل عدالت از شرایط ولی فقیه است .فردی که فقیه است با علم به شرایط حکومت و چهان در جایی که هدایت جامعه مختل شود هدایت گری میکند و صرف فقه این کار انجام نمیشود و البته اگر جامعه به این نعمت بی توجه باشد و یااصلا نعمت نداند و اطاعت نکند این جامعه راه به جایی نخواهد برد.حضرت موسی می توانست خودش با همراهی خدای خودش آن ظالمان را از قدی بیرونکند اما خداوند نه تنها این کار را نکرد بلکه ۴۰سال آنها را عذاب کرد این یعنی اگر دو نفر هم بخواهند ولی جامعه نخواهد حکومت هدا۳یت نخواهد شد و ولی که مثل کشورهای اروپایی آمریکای دیکتاتوری دموکراسی راه نینداخته که هرچی حاکمان گفتند باید اجرا شود بلکه جامعه باید هدف واحد انتخاب کند و به کوثر برسد تا هدایت شود باید قدر نعمت ها را دانست تا هدایت شد .اگر تبعیت از امام جماعت واجب نباشد آنگاه یکی در سجده است و یکی در رکوع و یکی در قیام و با این تفاوت ها نمی شود جماعت برگزار کرد جماعت یعنی تبعیت تمام از امام جماعت .
خلاصه اینکه سوره ی مبارکه حمد در آیات اهدنا الصراط المستقیم طراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم می خواهد جامعه را با اختیار کاملی که به آنها می دهد هدایت کند و در مسیر قرار دهد و دین و دنیا را در کنار هم مطرح کند.
انتهای پیام/د 
ارسال نظرات