صفحه نخست

استان ها

اقشار و معاونت‌ها

وزارتخانه ها

محور مقاوت

اقتصاد مقاومتی

ورزشکاران

فیلم و نماهنگ

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

جامعه زنان

راهیان نور

جامعه پزشکی

اجتماعی

دانشجویی

مهندسین صنعت

اصناف

مداحان

کارگری

عشایری

پیشکسوتان

دانش آموزي

مهندسین عمران

فرهنگیان

اساتيد

مهندسين کشاورزی

حقوقدانان

طلاب و روحانيون

بنیاد فرهنگی روایت

علمي، پژوهشي و فناوري

بسیج رسانه

كارمندان

مساجد و محلات

بنیاد تعاون

باشگاه خبرنگاران

باشگاه آذربایجان شرقی

باشگاه آذربایجان غربی

باشگاه اردبیل

باشگاه اصفهان

باشگاه البرز

باشگاه ایلام

باشگاه بوشهر

باشگاه تهران

باشگاه تهران بزرگ

باشگاه چهارمحال و بختیاری

باشگاه خراسان جنوبی

باشگاه خراسان رضوی

باشگاه خراسان شمالی

باشگاه خوزستان

باشگاه زنجان

باشگاه سمنان

باشگاه سیستان و بلوچستان

باشگاه فارس

باشگاه قزوین

باشگاه کردستان

باشگاه قم

باشگاه کرمان

باشگاه کرمانشاه

باشگاه کهگیلویه و بویراحمد

باشگاه گلستان

باشگاه گیلان

باشگاه لرستان

باشگاه مازندران

باشگاه مرکزی

باشگاه هرمزگان

باشگاه همدان

باشگاه یزد

رزمایش اقتدار عاشورایی

هنرمندان

سازندگی

فرهنگی و هنری

صفحات داخلی

شنبه ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۲ - 20 May 2023
کد خبر: ۹۳۷۴۲۳۱
|
۲۹ شهريور ۱۴۰۰ - ۱۱:۱۵

هشت سال از راویان راه نور
خاطراتی سرخ و رنگین داشتیم
از فراق و از وصال عاشقان
قصه های تلخ و شیرین داشتیم

هشت سال از آن سبکبالان عشق
رفتن تا آسمان آموختیم
مثل شمع انجمن شب تاسحر
پای تابوت شهیدان سوختیم

من چه گویم زان شهیدان خدا
قدرشان بالاتر از توصیف ماست
بعد آنان گوش بر امر امام
پیروی از راهشان تکلیف ماست

بعد چندین سال از این خاک سرخ
بهر مردم آسمان می آورند
با پلاگ وچفیه و پوتین و مُهر
چند تکه استخوان می آورند

یعنی ای مردم ،بلاجویان عشق
در ره توحید همت داشتند
پاسداران وطن با خونشان
در دل این خاک غیرت کاشتند

جای دارد مثل گل در این بهار
جملگی هم عهد و هم پیمان شویم
ما به پاس حرمت خون هایشان
پاسدار غیرت آنان شویم

عهد و پیمانی که ما بستیم کو
بین مردم بی وفایی پُرشده
چشم خود را بسته ایم و غافلیم
جامعه از بی حیایی پُرشده

درمیان مردمان مذهبی
شیعه دکان ریا وا کرده است
حُب دنیا حُب مال وحب جاه
وای برما نفس غوغا کرده است

می کشم من انتظار دوست را
با کدامین چشم، چشم پُر گناه
شرم دارم گویم ای آقا بیا
وای من از این زبان رو سیاه

باز هم در ماه خونین حسین
پاک می سازد مرا اشک عزا
عهد می بندم که عهدی نشکنم
با حسین وبا شهیدان خدا

عصر غیبت ای «وفایی» از وفا
دل به مهر دوست می بندم هنوز
می نویسم برامام عصر خود
تشنۀ یک جرعه لبخندم هنوز

سیدهاشم وفایی

ارسال نظرات