تا که ریزد خون یک عاشق، غوغا میشود
بر علیه دشمنان یک شور، بر پا میشود
مرد خواهد امتِ اسلام، با علم و عمل
دردِ امت با طیِ سختی، مداوا میشود
فخرِ ما، در سنگرِ علم از خودی آزار دید
او دانست، باصبوری این گِرِه وا میشود
با خیالی، مَحو کردند عِلمِ ایرانِ عزیز
در ثُریا عِلم باشد، جایَش اینجا میشود
شد شهیدِ عِلم، فخری زاده با عشقِ وطن
عشقِ ما ایرانیان، اینگونه مَعنا میشود
گرچه رفتند، آن شهیدانِ وطن از بینِ ما
بارِ دیگر بهرِ دین، غمخوار پیدا میشود
خصم تا گیرد پیامِ ضعف، از وادادگان
نقشه هایش بر علیهِ ما، اجرا میشود
خطِ تحریفِ نفوذی‌ها، در ایران لانه کرد
عاقبت در نزد مردم، خوار و رسوا میشود
دشمنان امید بستِه اند به جریان نفوذ
فکر کردند انقلاب، بی یار و تنها میشود
زخم هایِ بیشماری، فتنه‌ها بر ما زدِه
انتقامِ سختِ ما، روزی هویدا میشود
مومن و دلسوز، میخواهد طریقِ انقلاب
آن که باشد اینچنین، سربازِ آقا میشود
هر که شد سربازِ آقا، گوش و جانش با، ولی
تاکه فرمانش شنید، مجنون و شیدا میشود
فخری و سردار دل‌ها؛ با شهیدان وطن
خوب دانستند چنین حلِّ مُعما میشود
سالکانِ کویِ دوست، هرگز نباشند در هراس.
چون شهادت نزدشان، شَهدی گوارا میشود
گفت: "باید شد قوی" این رهبرِ والا مقام
تا زِ رَه مهدی (عج) رسد، ایران مُهیّا میشود