صفحه نخست

استان ها

اقشار و معاونت‌ها

وزارتخانه ها

محور مقاوت

اقتصاد مقاومتی

روابط بین الملل

ورزشکاران

فیلم و نماهنگ

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

جامعه زنان

راهیان نور

جامعه پزشکی

اجتماعی

دانشجویی

مهندسین صنعت

اصناف

مداحان

کارگری

عشایری

پیشکسوتان

دانش آموزي

مهندسین عمران

فرهنگیان

اساتيد

مهندسين کشاورزی

حقوقدانان

طلاب و روحانيون

بنیاد فرهنگی روایت

علمي، پژوهشي و فناوري

بسیج رسانه

كارمندان

مساجد و محلات

بنیاد تعاون

باشگاه خبرنگاران

باشگاه آذربایجان شرقی

باشگاه آذربایجان غربی

باشگاه اردبیل

باشگاه اصفهان

باشگاه البرز

باشگاه ایلام

باشگاه بوشهر

باشگاه تهران

باشگاه تهران بزرگ

باشگاه چهارمحال و بختیاری

باشگاه خراسان جنوبی

باشگاه خراسان رضوی

باشگاه خراسان شمالی

باشگاه خوزستان

باشگاه زنجان

باشگاه سمنان

باشگاه سیستان و بلوچستان

باشگاه فارس

باشگاه قزوین

باشگاه کردستان

باشگاه قم

باشگاه کرمان

باشگاه کرمانشاه

باشگاه کهگیلویه و بویراحمد

باشگاه گلستان

باشگاه گیلان

باشگاه لرستان

باشگاه مازندران

باشگاه مرکزی

باشگاه هرمزگان

باشگاه همدان

باشگاه یزد

رزمایش اقتدار عاشورایی

هنرمندان

سازندگی

فرهنگی و هنری

صفحات داخلی

سه‌شنبه ۲۸ فروردين ۱۴۰۳ - 16 April 2024
شهید محمودرضا علیمحمدی در ششم فروردین 1344، در شهرستان گرگان چشم به جهان گشود و سوم اسفند 1362، در دهلران هنگام درگیری با نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید
کد خبر: ۹۵۹۲۰۰۳
|
۲۸ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۸:۳۴

به گزارش خبرگزاری بسیج ازئ گلستان؛ شهید محمودرضا علیمحمدی در ششم فروردین 1344، در شهرستان گرگان چشم به جهان گشود. پدرش محمدحسین، کشاورز بود و مادرش سکینه نام داشت. دانش آموز چهارم متوسطه بود. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. سوم اسفند 1362، در دهلران هنگام درگیری با نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. پیکر او را در گلزار شهدای امامزاده عبدالله زادگاهش به خاک سپردند.

وصیت نامه شهید: 

«بسم الله الرحمن الرحيم»

 

من طلبني وجدني ومن وجدني عرفني احبني ومن احبني عشقني ومن عشقني عشقته ومن عشقته قتله ومن قتله فعلي ديه ومن ديه مانا ديه .

آن كس كه مرا طلب كند مي يابد وآن كس كه مرا يافت مي شناسد وآن كس كه مرا شناخت دوستم مي داردوآن كس كه دوستم داشت عاشقم مي شود وآن كس كه عاشقم شد من نيز عاشقش مي شوم كه عاقش او شدم مي كشم اورا وآن كسي كه من اورا كشتم ديه او بر من واجب است وآن كس كه ديه اش بر من واجب شد پس من خود       ديه اش هستم .

با درود فراوان به رهبر كبير انقلاب اسلامي وبنيانگذار جمهوري اسلامي ايران وبا سلام به شهيدان گلگون كفن وامت شهيد پرور ايران .

حمدو سپاس خداي را كه ما را در انتخاب اين راه ياري وتوان داد.خدايا ترا به كرمت به خليفه روي زمينت خميني كبير قسمت مي دهم از سر گناهان من حقير ،من عاجز بگذري وراضي مشو كه مرا به يگانگي ات اعتراف دارم وصادقانه واز روي عشق به تو سر به سجده مي گذارم از خود براني .خدايا اميدوارم كه مرا به درگاهت بپذيري وبا شهداي صدر اسلام محشورم گرداني .

خدمت خانواده عزيزم سلام عرض مي كنم واميدوارم كه كشته شدن مرا آنچنانكه كه شايسته يك خانواده شهيد است تحمل كنيد .

اماما به فرمانت آنقدر در سنگر مي مانم تا بر پيكرم گل مقاوم برويد واي امام مرا ببخش كه فقط يك بار به فرمانت شهيد مي شوم.

مادرم ،قامتت را بلند گير ونداي الله اكبر خميني رهبر سرده وسخن شهيدان راه خدا را بر مردم برسان كه همانا سخن ما پيروي كردن از خدا وقرآن است .مادر مهربانم مي دانم كه اكنون خون زينب در رگهايت جريان دارد من مي دانم مادرم شبيه زني است كه اگر سر بريده ام را برايش به ارمغان بياورند به ميدان جنگ بر ميگرداند.

پدر عزيزم من بنا به فرمان خداوند وبنا به مسئوليتي كه داشتم براي رضاي خدا وبراي نابودي دشمنان اسلام بجنگ كفار آمده ام تا بتوانم كمك ناچيزي به اسلام كرده باشم وخدا رااز خود راضي كنم وپس غم واندوه به دل راه مده كه رستگار شده ام.

پدر جان به خود تبريك بگو كه فرزندت در راه خدا كشته شده.

برادرانم وقتي تابوتم از كوچه ها مي گذرد مبادا به تشييع من بياييد وقت تنگ است به جبههبرو تا سنگرم خالي نماند.زنداداشهاي خوب و مهربانم فرزندانتان را چنان تربيت كنيد كه با دشمنان خدا به گرمي گلوگه با دوستان خدا با صميميت امام باشند.

فاميلهاي گرامي از شما خواهشي دارم كه بعد از من مانع اعزام فرزندتان به جبهه نشويد كه در روز قيامت بايد جوابگوي زينب (س)باشيد كه چگونه تحمل 72 تن شهيد را نمود.

بچه هاي محل اميدوارم كه با روبراه كردن بسيج شعار مرگ بر آمريكايتان را بصورت عمل درآوريد در آخر همگي شما را وصيت ميكنم به اطاعت از ولايت فقيه از خميني كبيرمان واي اگر قدر رهبر را ندانيد بترسيد از آن روز.

در پايان از همه حلاليت مي طلبم و اميدوارم كساني كه از من ناراحت هستند مرا ببخشند حلالم كنند.

انتهای پیام/

ارسال نظرات