دیپلمات های جاهل یا ... !/ ظریف مدیون، مجاهدت های حاج قاسم و هزاران شهید مدافع حرم

آقای ظریف که خود به واقع مدیون، مجاهدت های سپهبد حاج قاسم و هزاران رزمنده ی شهید مدافع حرم در عرصه ی دیپلماسی بوده است، چه چیز آن توفیقات میدانی وی را بدین گونه برآشفته که بعد از مشورت با بزرگان هم تیمی و جناحی خودش تصمیم به بیان این سخنان گرفت
کد خبر: ۹۳۳۹۴۵۵
|
۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۱۰:۱۹

به گزارش خبرگزاری بسیج،اسکندر مردانی/از آموزه های اولیه ی علوم سیاسی غربی ، گرگ بودن در روابط بین الملل است و گرگ کنایه از قوه ی قهریه یا یک قدرت خاص فرا معمول است . ناظرین آگاه و حتی بسیاری از مردم عادی در اقصی نقاط جهان ، این حقیقت و واقعیت را بخوبی درک کرده اند که رشد ، توسعه ، پیشرفت و حتی اعتلای با ثبات و پیوسته ی معنوی فرد و جامعه ، تابعی از سیاست قدرت های بزرگ جهانی و منطقه ای در طول تاریخ بوده است .

 سیاست هایی که در بسیار مواقع شیطانی است و پشتوانه ی اجرایی آن در بسیاری از مقاطع ، قدرت نظامی صرف و توان آن قدرتها در اعمال کشتار جمعی و ارعاب عملی بوده و می باشد .

این معنا نه یک تحلیل بلکه واقعیت هزاران ساله ایست که در عصر ما نمود عملی و علنی تر و تسریع شده تر یافته است .

اگر قرار بود صرف دیپلماسی به معنای توان بالای مانور های کلامی و رفتارهای نمایشی و بهره گیری از حضور و فعالیت در مجامع متنوع جهانی ، سیاست های تثبیت شده ی صهیونیست جهانی و کشورهای مجری و تابعه ی آن سیاست ها را از اجرای نقشه های کثیف و هولناک خود بازدارد ، اکنون ما شاهد این نبودیم که بسیاری از کشور های غربی و شرقی و یا غرب گرا و شرق گرا و فعال در عرصه ی دیپلوماسی ، صراحتا خود را تابع قطبی از قطب های قدرت جهانی دانسته و بقای کشور و استمرارپیشرفت های خود را در پذیرفتن نوعی از قیمومیت سیاسی و نظامی ابرقدرت مطمع نظر و تخصیص بودجه های کلان در بدست آوردن فن آوری ها و سلاح های پیشرفته از قدرتی که به او تکبه ونموده اند ، می دانند و اجرا می کنند .

و حتی در بسباری از وقایع بین المللی به عنوان یک استان یا ایالت بلکه حتی به عنوان یک پادگان و نیروی فدابی پیشرو برای اجرای سیاست های دفاعی نظامی تهاجمی آن ابرقدرت ، تصمیم سیاسی داخلی گرفته و عمل در خارج از مرزها می کنند.

ژاپن، کره جنوبی، عربستان، بحرین، قطر، امارات و...نمونه‌هایی از این کشورهای ثروتمند هستند که رشدی «نامتوازن» داشته بعضا حتی، دیپلماسی را خوب هم بلدند اما، بدون حمایت‌های سیاسی و نظامی آمریکا، شاید یک روز هم دوام نیاورند. چنین کشورهایی کجای معادلات سیاسی دنیا قرار می‌گیرند؟

کیست که نداند انقلاب اسلامی ملت ایران به رهبری حضرت امام خمینی(ره)، به ما هو وجود ، هژمونی جدیدی به روند قدرت حاکم بر دنیا تحمیل کرد که از ابتدا ، انهدام ماهوی و ساختاری و سرزمینی و المان های قدرت آن اعم از علمی و اجرایی و نظامی ، هدف مشروع برای نظام سلطه تلقی شده و طی این بیش از ۴۰ سال ، چه کار می توانستند کنند و نکردند ؟!

آنگاه که بوش پدر به عراق حمله کرد ، قرار بود با تحریک برخی مردان دیپلماسی خودی جاهل و نخودی های خائن ایران را به مخمصه کشانده و بهانه برای حمله به ایران اسلامی به ای نحو فراهم شود.

آنگاه که بوش پسر ایران را محور شرارت نامید ، قرار بود ایران به مانند عراق و افغانستان ، منهدم و سپس اشغال و واگذار به عناصر ضد انقلاب و اعتقاد شود .

آنگاه که کاندولیزا رایس خاورمیانه ی آبستن را آماده ی وضع حمل دردناک توصیف کرد ، اسم رمز تجزیه ی عراق و سوریه و ایران و افغانستان را اعلام نمود و ایجاد گروه های تکفیری با صد ها هزار عضو و مجهز به آخرین سلاح های غربی و انداختن آنها به جان عراق و سوریه حرکت ما قبل آخر اشغال و تجزیه ی ایران بود.

در تمامی این تهدیدات رو به عملی گشتن ، تنها و تنها استحکام رای و تدبیر و تحکم مقام عظمی ولایت بود که از سویی دیپلوماسی منفعل انواع مختلف سیاست مداران کم بصیرت یا بی بصیرت یا دارای سوء نیت جناح های این وری و آن وری را خنثی ، پالسهای دعوت از بیگانگان برای حمله را در ذهن دشمن بی معنا و با تربیت مردان فهیم و بصیر و توانمند در عرصه ی دیپلوماسی و میدان ، همزمان چند توطئه ی جهانی علیه ملت و کشور ایران و مردمان کشور های دوست و مسلمان منطقه خنثی نمودند که اعجاب آورترین آن بر هم زدن نقشه و تدبیر آمریکا و اسراییل و انگلیس و فرانسه در تجزیه ی سوریه و عراق و حاکم نمودن تکفیری هایی که برای همیشه خطر اساسی بیخ گوش ایران اسلامی باشند ، می باشد.

برآیند عکس العمل مردان گفتگو و دیپلماسی خالص ! همچون محمد خاتمی ، روحانی و ظریف و واعظی و .. در زمان مسئولیت و غیرآن ، هیچ گاه خشنودی از توفیقات میدانی مبتنی بر شجاعت رزمنده ی ایرانی ، توسعه ی کیفی و کمی سلاح ایرانی و کیفیت و دامنه ی تاثیر تدبیر رهبر فرزانه ی انقلابی ایران اسلامی نبوده و نمی باشد .

استعفای ظریف در اوج پیروزی های میدانی و زمانی که رییس جمهور بشار اسد برای قدردانی و در واقع دست بوسی رهبر انقلاب در اوج خطر جانی به ایران می آید و خبر و مزیت های این سفر در عرصه ی میدان و سیاست را به چالش جدی می کشاند ، سال بعد معاون اول رییس جمهور ، اسحاق جهانگیری ، در اوج تحولات بزرگ حول و حوش اصابت پهباد خاص آمریکایی به بهانه ای استعفا ی خود را تقدیم‌ رهبری انقلاب می کند و اکنون در اوج اقتدار ایران در منطقه ، فایل ظریف افشا می شود که چرا باید من که مرد دیپلماسی هستم تابع رویکرد های شهید سلیمانی در میدان بوده باشم و در حالی که ایشان می بایست میدان را تابع دیپلماسی من قرار می داد، تا برجام موفق می شد !!!

در همه ی کشورهای فهیم و عاقل موفق و حساس به منافع ملی و اهداف عالی و متعالی ، توفیقات میدانی می شود پشتوانه ی بزرگ و قابل اتکای دیپلماسی رسمی و غیر رسمی و ضعف در میدان ، قوت مردان دیپلماسی را تضعیف می کند.
 
آقای ظریف که خود به واقع مدیون، مجاهدت های سپهبد حاج قاسم شهید و هزاران رزمنده ی شهید مدافع حرم در عرصه ی دیپلماسی بوده است، چه چیز آن توفیقات میدانی وی را بدین گونه برآشفته که بعد از مشورت با بزرگان هم تیمی و جناحی خودش تصمیم به بیان این سخنان گرفت ، آن هم در برهه ای که می رود سیاست های خناثانه ی شیاطین جهانی بطور اساسی و کلی خنثی شود و ایران به عنوان ابرقدرت منطقه ای قابل احترام ، حتی برای دشمنانش ، تثبیت جایگاه جهانی شود علی رغم همه ی تحریم ها و خود تحریمی ها .

*اسکندر مردانی

ارسال نظرات