محرم با آموزه‌های اخلاقی مرحوم آیت‌الله حق‌شناس/10

بازاری‌ها به اسم مضاربه در دام ربا می‌افتند

من تا باب غیبت را یاد نگیرم، چه می‌دانم که غیبت چیست؟ بازاری‌ها تا باب مضاربه، را یاد نگیرند،‌ به اسم مضاربه در ربا می‌افتند! باید حقیقتاً احکام شرعی مورد نیازتان را یاد بگیرید، اگر مسائل عبادات را یاد نگیرید، اشتباه می‌کنید.
کد خبر: ۸۵۹۱۴۷۸
|
۱۸ آبان ۱۳۹۴ - ۰۹:۴۸

به گزارش خبرگزاری بسیج، با آغاز ماه محرم الحرام هیأت در مساجد و حسینیه‌های سراسر کشور بر پا می‌شود و عزاداران حسینی پای صحبت کارشناسان دینی می‌نشینند و بعد از آن در مصیبت عزای سید و سالار شهیدان اشک ماتم می‌ریزند.

یکی از این سخنوران نامی و درس‌آموز، مرحوم آیت‌الله عبدالکریم حق‌شناس بود که سخنانش هنوز بوی تازگی و معرفت ناب می‌دهند:

*گوشه‌ای از فضائل عجیب «طالب علم»

همانطور که رویه بنده است، ابتدا آقایان را به موقعیت خودشان توجه می‌دهم که چقدر سرمایه دارند و چه کار باید بکنند. برخی مدام از استاد می‌پرسند: چه کنم؟ به چه راهی بروم؟ راه سعات من چیست؟ بدانید که همه‌اش در علم است آقا!

پیامبر اکرم (ص) فرمود: «یا اباذر! من خرج من بیته یلتمس بابا من العلم کتب الله عزوجل له بکل قدم ثواب نبی من الانبیاء»؛ هر کس دنبال فهمیدن دین باشد و برای همین منظور از جایش تکان بخورد و حرکت کند، هر قدمش ثواب یک پیغمبر را دارد! ببینید این کار، چقدر فازش بالا است! «و اعطاه الله بکل حرف یسمع او یکتب مدینه فی الجنة» و خدا به ازای هر حرفی که می‌شنود و یا می‌نویسد یک شهر در بهشت برایش می‌سازد. پروردگار است دیگر؛ همه چیز را می‌تواند اراده کند و به بنده‌اش بدهد.

«و طالب العم احبه الله»؛ به‌به! خدا چنین کسی را دوست دارد، ملائکه و پیغمبرها هم دوستش دارند؛ «و احبه الملائکة و احبه النبیون». اصلا علم را تنها اشخاص خوب دوست دارند؛ «و لا یحب العلم الا السعید». تازه وقتی قیامت برپا شد، خوش به حال طالب علم می‌شود؛‌ «فطوبی لطالب العلم یوم القیامة». آنجا است که می‌فهمیم عالم چه چیزهایی به سبب دنبال علم بودن به دست آورده و هدیه گرفته است. در آن روز که فهمیدی طالب علم چه جایگاهی دارد، یقه‌ات را پاره می‌کنی که چرا نیامدی علم واقعی را تحصیل کنی! اینکه من بروم و علم بیاموزم که چگونه میکروفون یا وسایل دیگر درست کنم، علمی است که تا دم قبر با من است؛ اما آن علمی که درباره ماوراءالطبیعه است و از من سؤال می‌شود، غیر از این علوم دنیایی است. آن علم، شجره‌ای است که به خون انبیا و اوصیا و اولیا آبیاری شده و خدا نمی‌گذارد که رها شود. تو هر کاری که دلت می‌خواهد بکن، ولی خدا از علم خودش محافظت می‌کند؛ این تویی که ضرر می‌کنی!

در روایت دیگری آمده است: «و من خرج من بیته یلتمس بابا من العلم کتب‌الله له بکل قدم ثواب شهید من شهداء بدر»؛ ثواب کسی که در جنگ بدر همراه رسول خدا به جنگ رفته و شهید شده است را به او می‌دهند. هر قدم ثواب یک شهید را دارد! این یعنی: «مداد العلماء افضل من دماء الشهداء».

«و طالب العلم حبیب‌الله»؛ طالب علم، دوست خداست. «و من احب العلم و جبت له الجنة»؛‌کسی که علم دوست است، بهشت بر او واجب می‌شود؛ یعنی اگر می‌خواهی به بهشت برود، باید طالب علم باشی داداش جان!

*عاقبت شوم عمل بدون علم

اگر من هزار چیز خوب داشته باشم و در عبادات هم مدام کوشا باشم و به این طرف و آن طرف بزنم، ولی علم نداشته باشم، به چه درد می‌خورد؟! کسی که خیلی مقدس است اما علم ندارد، وقتی حرف می‌زند، به دیگران توهین می‌کند! مثلاً در جایی که تخلفی نشده، می‌گوید: آقا مواظب باش غیبت نشود! یا به استادش می‌گوید:‌ آقا غیبت نکن ...! او به جای امر به معروف و نهی از منکر، توهین می‌کند! این ثمره عمل بدون علم است. طالب علم دیگر چه فضائلی دارد؟ «و یصبح و یمسی فی رضا الله»؛ همیشه در رضایت خدا شب و روز می‌گذراند. چرا؟ چون همیشه می‌خواهد که با علم و دانش، حال خودش را اصلاح کند؛ لذا همیشه مورد رضایت الهی است.

وقتی که شخص این طور باشد؛ «ولا یخرج من الدنیا حتی یشرب من الکوثر و یأکل من ثمرة الجنة‌ و یکون فی‌‌الجنة رفیق خضر»؛ در همین دنیا از ثمرات و میوه‌های بهشتی به او می‌دهند و در بهشت هم رفیق پیغمبران الهی است.

بعد حضرت می‌فرمایند: «و هذا کله تحت هذه الایة «یرفع الله الذین آمنوا منکم و الذین اوتوا العلم درجات»؛ تمام این مطالب تحت این آیه آمده است که فرمود: پروردگار مؤمنین را بالا می‌برد، اما صاحبان علم «درجات» دارند.

فرمود: «علم لا یصلح حالک فهو ضلال»؛ آن علمی که مرا ارائه طریق نکند و حالم را خوب نسازد، به معنی دقّی و حقیقی، علم نیست؛ علم باید راه را به من نشان دهد و برای سعادت من مفید و سودمند باشد.

*بررسی آثار مختلف «اهل مسجد بودن»

حالا من یک روایت دیگر می‌خوانم که به عطایای گرانبهایی که پروردگار عزیز به ما اعطا می‌فرماید اشاره دارد. «من اختلف الی المساجد اضاب احدی الثمان»؛ هر کسی که در مساجد که خانه ماست، رفت و آمد کند، حتماً یکی از این امور هشت گانه به او می‌رسد؛ «اخا مستفادا فی الله عزوجل او علما مستطرفا او آیه محکمه او رحمه منتظرة او کلمه ترده عن ردی او یسمع کلمه تدله علی هدی او یترک ذنبا خشیة او حیاء»؛

یک، برادری که در راه خدا به او فایده می‌رساند. دو، علم حقیقی که لازمه رشد معنوی اوست. سه، دلیل و نشانه‌ای محکم در خداشناسی، چهار، انتظار رحمتی از جانب خدا که دامن‌گیرش شود. پنج، حرف حساب و اعتقاد خاصی که او را از خراب شدن باز دارد. شش، شنیدن سخنی که او را به هدایت راهنمایی کند. هفت، ترک گناه به واسطه خشیت از خدا. هشت، ترک گناه به واسطه حیا و شرم از خدا. پس پروردگار عزیز، آن علم حقیقی که موجب هدایت انسان و صلاح امور می‌شود را به کسی که اهل مساجد است، مرحمت می‌کند.

*ضرورت برپایی مجالس علم نافع

وامصیبتاه! باباجان؛ من نمی‌گویم عزاداری نکنید؛ عزاداری کنید! اما یک نفر را هم بیاورید که برای شما مسائل حلال و حرام را بگوید. باید دنبال علم بود؛ آن هم علمی که به درد اصلاح نفس بخورد.

برخی دنبال این علم که نیستند، زمین دیگری را هم غصب می‌کنند و در آن بنا ساخته‌اند! آن وقت به قاعده‌ عسر و حرج دست می‌اندازند که صاحب زمین باید در جای دیگر ساکن شود! اگر خانه مردم را اجاره کنی و اجاره ندهی، عزاداری کردنت چه فایده‌ای دارد؟! حضرت فرمود: «وای به حال آن اشخاصی که شفعاء آن‌ها دشمنان آن‌ها باشند!» این‌ها ثمره این است که این افراد، دنبال علم نافع نبوده‌اند.

«اذا تاب العبد ولم یرض الخصماء فلیس بتائب»؛ هر کسی که توبه کند و خصما و طلبکارانش را راضی نکند، حقیقتا توبه نکرده است! در اولین موقف قیامت هم که «موقف مظالم» است، طلبکارها یقه او را می‌گیرند و رهایش نمی‌کنند! اینکه مدام بگویی: «اتوب الی الله، اتوب الی الله» و کاری برای رضایت کسانی که به آن‌ها ظلم کرده‌ای نکنی، حق‌شان را ندهی و رضایت‌شان را هم نگیری، توبه نکرده‌ای! مگر به گفتن لفظ است؟! او می‌گوید: «از یک نفر از همین عمامه‌ای‌ها پرسیده‌ام! او گفته که مثل شیر مادرت حلال است؛ برو در خانه بنشین!» در میان عمامه‌ای‌ها خیلی‌ها هستند که بی‌سوادند! مسأله را باید از آدم ملا پرسید! از یک مجتهد باسواد! اشخاص تحصیلکرده! می‌دانی اگر یک عمر هم در آن خانه نماز بخوانی، در حالی که می‌دانی آنجا غصبی است و مال دیگری است، همه نمازهایت باطل است؟ باباجان! برو از یک مجتهد بپرس؛ قربانت بروم! آقای شاه‌آبادی را خدا رحمت کند که رهبر کبیر انقلاب هر وقت تهران می‌آمد، به ایشان اقتدا می‌کرد. ایشان می‌فرمودند: من عامی را تعدیل نمی‌کنم!» یعنی من شهادت به عادل بودن آدم‌های بی سواد نمی‌دهم،‌اما نه آن عامی که هیچ چیزی نمی‌داند! ممکن است شرح لمعه و قوانین را هم خوانده باشد، ولی سواد کافی نداشته باشد. لذا ایشان، چنین اشخاصی را هم عامی می‌دانست! لغت عامی در نظر ایشان،‌خیلی معنای وسیعی داشت و شامل طلبه‌ها، دکتر و مهندس‌ها هم می‌شد. لذا در مسائل مهم، باید سراغ «علما» رفت؛ نه تازه‌کارها که شاید بی‌سواد باشند!

حضرت فرمود: «فضل العالم علی العابد کفضل القمر علی سائر النجوم لیلة البدر»؛ تفاوت و برجستگی عالم بر عامی مانند تفاوت و برتری ماه کامل در لیله بدر است؛ آقاجان من! فاصله عالم و عامی خیلی زیاد است و به ظواهر نیست. باید سراغ عالم رفت که برای همه نورافشانی می‌کند؛ «جل العلم و جل الاسلام»؛ زنده باد اسلامی که این قدر به علم اهمیت داده است!

من تا باب غیبت را یاد نگیرم، چه می‌دانم که غیبت چیست؟ بازاری‌ها تا باب مضاربه،‌را یاد نگیرند،‌ به اسم مضاربه در ربا می‌افتند! باید حقیقتاً احکام شرعی مورد نیازتان را یاد بگیرید! اگر مسائل عبادات را یاد نگیرید، اشتباه می‌کنید و به جای تقرب، روز به روز دورتر می‌شوید. لذا است که حضرت فرمود:‌ «جاهل هر چه بر عملش اضافه کند و تندتر برود، از حقیقت دورتر شده و تلاشش فایده ندارد.»

بدون استاد فایده ندارد آقا جان من! چپکی می‌روید.

این ره که تو می‌روی به ترکستان است!

ارسال نظرات
آخرین اخبار