ویژه نامه شهید حاج حسین بصیر/ همرزم شهید بصیر :

دوست داشت که همانند سالار شهيدان (ع) به شهادت برسد/خودش را بسیجی معرفی می کرد

بابانژاد گفت: آرزويش اين بود كه انقلاب به پيروزي و به دست صاحب اصلي آن سپرده شود و دوست داشت که همانند سالار شهيدان حسين بن علي (ع) به شهادت برسد.
کد خبر: ۸۸۸۶۱۹۳
|
۲۲ تير ۱۳۹۶ - ۱۰:۵۰
به گزارش سرویس راهیان نور خبرگزاری بسیج به نقل از کوله بار: حسينعلي بابانژاد، دوست و همرزم شهید حاج حسین بصیر  با اشاره به زمینه آشنایی اش با شهید بصیرت گفت: سال 62 در پايگاه شهيد بهشتي با حاجی آشنا شدم. او نسبت به مسائل مذهبي خيلي مقيد بود.حاجی فرمانده ما بود و به همه رزمنده هايش توصيه مي كرد كه به مسائل مذهبي اهميت بدهند. حاج حسین فردي دلسوز بود و نسبت به مسائل و مشکلات رزمنده ها، احساس مسئولیت می کرد.
وی در ادامه تاکید کرد: مردم فریدونکنار به خاطر بزرگواري و جايگاه بلندي كه داشت، می شناختنش و با او ارتباط داشتند. حاج بصیر، زندگي ساده ای داشت و از راه جوشكاري، امرار معاش می کرد. او بعد از انقلاب می توانست وام بگيرد و کارش را توسعه دهد اما وارد سپاه شد و از این طریق به جبهه رفت. وی حتی خانواده اش را هم به همراه خود به پشت جبهه برده بود.
بابانژاد با اشاره به آرزوی شهید بصیر، افزود: آرزويش اين بود كه انقلاب به پيروزي و به دست صاحب اصلي آن سپرده شود. خودش در راهي قدم برداشت كه به قول ما، نان و حلوا تقسيم نمي كردند. او دوست داشت که همانند سالار شهيدان حسين بن علي (ع) به شهادت برسد. این یکی از آرزوهایش بود.
همرزم شهید بصیر خاطر نشان کرد: حاجی که در بسياري از عمليات ها، به عنوان خط شكن و فرمانده حضور داشت، می گفت که ما جنگ را شروع نكرديم و فقط در مقابل دشمن ايستادگي کردیم و  دفاع در مقابل متجاوز براي انسانی واجب است. براي همين بر خود، واجب مي دانست كه در مقابل دشمن ايستادگي كند.
 
وی به خاطره ای از دوران دفاع مقدس اشاره کرد و افزود: سال 62 كه در پادگان شهيد بهشتي مستقر بوديم، براي آمادگي رزمی در يكي از صبحگاه ها، شهيد بصير با اینکه سپاهی بود، لباس بسيجي به تن داشت. آن روز، با احترام، لباس سپاه را آوردند تا حاج بصیر آن را بپوشد. بعد از آن، حاجی لباس سپاه را به تن کرد ولی با این همه، خودش را بسیجی معرفی می کرد نه فرمانده!
بابا نژاد اضافه کرد: تا آنجا که توانایی داشت، به پیروزی مان در عملیات کمک می کرد. سال 64 ، قبل از عمليات والفجر 8، بيماري ذات الريه شیوع پیدا کرده بود. به همين دلیل،  قبل از اين كه غواصان وارد اروند کنار شوند، به آنها چند قاشق عسل مي دادند تا گرمی اش مانع بیماری شود. در آنجا، خود حاج بصیر با اینکه فرمانده بود، با قاشق به بچه ها عسل می داد و در آموزش و حین عملیات، همراه آنها بود. در عمليات صاحب الزمان(عج) حاجی زخمی شد اما عملیات را ترک نکرد و به کارش ادامه داد. تا آنجايي كه در توان داشت، می خواست انجام وظيفه كند.
همرزم شهید بصیر با اشاره به خصوصیات این شهید اظهار داشت:  یکی از خصوصيات بارز وی این بود که هميشه در صحنه درگيري ها، در خط مقدم بودند. معمولاً فرماندهان سعي مي كردند مقداري عقب تر از نيروها باشند اما حاجی این گونه نبود. وی در عمليات ها با آن قاطعيت كه داشتند، هدایت نیرو ها را طوری به عهده داشت که به پیروزی برسند.
وی در پایان گفت: بعد از شهادتش همیشه سعی کردم که به توصیه هایش عمل کنم. زندگي حاج بصير در جبهه و پشت جبهه نهايت تحمل سختي ها و ايثار بود و به ما درس از خودگذشتگی و ایثار داد. امیدوارم با اعمال نیکمان، ادامه دهنده راهشان باشیم.
ارسال نظرات