صفحه نخست

استان ها

اقشار و معاونت‌ها

وزارتخانه ها

محور مقاومت

اقتصاد مقاومتی

روابط بین الملل

ورزشکاران

فیلم و نماهنگ

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

جامعه زنان

راهیان نور

جامعه پزشکی

اجتماعی

دانشجویی

مهندسین صنعت

اصناف

مداحان

سازمان حفظ آثار

کارگری

عشایری

پیشکسوتان

دانش آموزي

مهندسین عمران

فرهنگیان

اساتيد

مهندسين کشاورزی

حقوقدانان

طلاب و روحانيون

بنیاد فرهنگی روایت

علمي، پژوهشي و فناوري

بسیج رسانه

كارمندان

مساجد و محلات

بنیاد تعاون

باشگاه خبرنگاران

باشگاه آذربایجان شرقی

باشگاه آذربایجان غربی

باشگاه اردبیل

باشگاه اصفهان

باشگاه البرز

باشگاه ایلام

باشگاه بوشهر

باشگاه تهران

باشگاه تهران بزرگ

باشگاه چهارمحال و بختیاری

باشگاه خراسان جنوبی

باشگاه خراسان رضوی

باشگاه خراسان شمالی

باشگاه خوزستان

باشگاه زنجان

باشگاه سمنان

باشگاه سیستان و بلوچستان

باشگاه فارس

باشگاه قزوین

باشگاه کردستان

باشگاه قم

باشگاه کرمان

باشگاه کرمانشاه

باشگاه کهگیلویه و بویراحمد

باشگاه گلستان

باشگاه گیلان

باشگاه لرستان

باشگاه مازندران

باشگاه مرکزی

باشگاه هرمزگان

باشگاه همدان

باشگاه یزد

رزمایش اقتدار عاشورایی

هنرمندان

سازندگی

سازمان ورزش

فرهنگی و هنری

وزارت صمت

وزارت نفت

وزارت ارتباطات

وزارت دفاع

وزارت نیرو

وزارت آموزش و پرورش

وزارت جهاد کشاورزی

وزارت مسکن و شهرسازی

وزارت اقتصاد و دارایی

سازمان انرژی اتمی

سازمان آتش نشانی

بسیج صدا و سیما

صفحات داخلی

دوشنبه ۰۷ خرداد ۱۴۰۳ - 27 May 2024
زهرا نژادبهرام نویسنده کتاب موانع مشارکت سیاسی زنان در ایران و نیز اولین معاون فرماندار زن بوده است. او همچنین توانست در انتخابات سال ۹۶ به پنجمین شورای شهر تهران، راه یابد.
کد خبر: ۸۸۹۹۲۶۷
|
۱۸ مرداد ۱۳۹۶ - ۰۹:۲۴
به گزارش سرویس بسیج جامعه زنان کشور خبرگزاری بسیج،مصاحبه نماینده با زهرا نژادبهرام را در ادامه می خوانید.

متولد اسفند سال 1342 در تهران هستم و به دلیل شغل پدرم تا هفت سالگی ساکن اهواز بودیم که بعد از آن به تهران بازگشتیم. خانواده من یک خانواده متوسط بود. پدر و مادر من در سن خیلی کم ازدواج کردند. مادرم 13 ساله و پدرم 19 ساله بودند در سن 14 سالگیِ مادرم، من به دنیا آمدم بنابراین خیلی جوان بودند و هر دو بعد ازا ازدواج درس خواندند. مادرم لیسانس ریاضی محض از دانشگاه شهید بهشتی گرفتند و دبیر ریاضی شدند پدرم نیز کارمند ارتش بود.

* چند خواهر و برادر دارید؟

1 برادر و 1 خواهر کوچک دارم که با من 18 سال اختلاف سنی دارد من که دیپلم می‌گرفتم خواهرم به دنیا آمد.

* دوران تحصیل چگونه گذشت؟

بعد از ازدواج ادامه تحصیل دادم. با وجود علاقه به رشته پزشکی به دلیل فضای انقلاب یا شرایط آن زمان به رشته علوم انسانی هم خیلی علاقه داشتم و با اینکه در این رشته درس نخوانده بودم سال 66 در کنکور علوم انسانی شرکت کردم و سال 70 هم در دانشگاه آزاد در رشته علوم سیاسی فارغ‌التحصیل شدم. سال 74 در مقطع کارشناسی ارشد هم علوم سیاسی خواندم و سال 76 فارغ‌التحصیل شدم. سال 84 در دانشگاه بین‌المللی علوم اسلامی لندن تحصیل در مقطع دکترا به‌صورت مجازی شروع کردم و سال 87 درسم تمام شد و پایان‌نامه‌ام هم تحت عنوان بررسی موانع مشارکت سیاسی زنان در ایران در دسترسی به قدرت بود که تبدیل به یک کتاب شد و خوشبختانه مرود استقبال مخاطبان هم قرار گرفت؛ و چون رویکرد من در آن تحقیق کیفی بود با بیش از 23 زنی که در آن زمان مسئولیت اجرایی بالای مدیرکل داشتند معاون وزیر یا مشاور رئیس‌جمهور بودند صحبت کردم در کل تحقیق خوبی بود با راهنمایی اساتیدی چون غلام‌عباس توسلی توانستم پایان‌نامه را به اتمام برسانم و در نهایت هم منبع خوبی برای دانشجویان شد.

* چه سالی ازواج کردید؟

سال 63 ازدواج کردم.

* مهریه شما چقدر بود؟

مهریه من 101 سکه بهار آزادی بود ولی من همان لحظه مهریه را بر همسرم بخشیدم و از نظر شرعی من هیچ مهریه‌ای ندارم. البته کلام‌الله مجید و آینه و شمعدان هست ولی مهریه مالی ندارم.

* مراسم ازدواجتان چطور برگزار شد؟

ازدواج ما در زمان خود ازدواج خوبی بود. (با خنده) به‌هرحال من فرزند اول خانواده بودم و مادرم آرزوهای زیادی برای من داشت برای عروسی هم به‌قول‌معروف زنانه در منزل ما بود و مردانه در منزل همسایه‌مان. به میهمانان هم در پارکینگ منزل خودمان شام دادیم. در مراسم ازدواجم سرودهای انقلابی پخش می‌کردیم و من حتی آرایشگاه هم نرفتم. لباس عروس هم یک پیراهن سفید خیلی معمولی با مقنعه روشن و چادری که به سر داشتم، بود. درواقع خیلی متفاوت با عروس‌های دیگر بودم و هیچ‌وقت هم حسرت این تفاوت را نخوردم.

* کمی از اوایل زندگی مشترکتان برای ما بگویید.

موقع ازدواج من 20 ساله و همسرم 22 سن سال داشت.

اوایل ازدواج همسرم در سپاه مشغول بودند. به‌نوعی من و همسرم فرزند انقلاب هستیم. 14 ساله بودم که انقلاب شد دوران نوجوانی و جوانی من با انقلاب و جنگ گذشت به همین دلیل شاید توانمندی که در خود حس می‌کنم به دلیل حضور در این دو برهه تاریخی مهم کشورم است. من و همسرم با هم و همراه تحولات سیاسی و اجتماعی کشور بزرگ شدیم. همسرم 7 سال در جبهه بود و ما زندگی مشترک را در مناطق جنگی شروع کردیم چون آن زمان ایشان در پیرانشهر در سپاه بود. همسرم آن زمان حقوق سپاه را دریافت می‌کرد. وقتی مجرد بود 2000 تومان دریافتی حقوق داشت و وقتی ازدواج این دریافتی شد 3000 تومان. البته همسرم سپاهی بود تا بازنشست شد. خیلی وقت‌ها حقوق کفاف نمی‌داد و آن موقع بود که به سراغ وسایلی که قابل فروختن بود می‌رفتیم مثلاً هدایایی که سر عقد به ما داده بودند را می‌فروختیم تا جبران هزینه‌ها شود خیلی سبک زندگی می‌کردیم و زندگی را سخت نمی‌گرفتیم شاید برای بعضی‌ها خصوصاً جوانان امروز این مدل زندگی قابل تصور نباشد. یک برنامه‌ریزی هم داشتیم اینکه هر دو درس بخوانیم چون همسرم وقتی دیپلم گرفت سال 60 رفت منطقه قبل از آن هم که درگیر انقلاب بود من هم با تعطیلی دانشگاه‌ها مواجه بودم، الحمدالله ایشان در حال حاضر پزشک هستند من هم دکترا گرفتم.

* زندگی در مناطق جنگی سخت نبود؟

خیلی سخت بود. چون من تازه از خانواده جدا شده بودم و در منطقه جنگی هم به دلیل ملاحظات نمی‌توانستم زیاد از منزل خارج شوم به همین دلیل بیشتر وقت من در آن زمان به مطالعه می‌گذشت خیلی شرایط سخت بود ولی به‌هرحال جنگ بود و ما باید هزینه‌های جنگ را می‌پرداختیم اما از اینکه داشتم با اعتقاداتم زندگی می‌کردم حس و حال خوب زندگی را داشتم.

بعد از حدود 4 سال زندگی در منطقه جنگی من به تهران آمدم و همسرم نیز بعد از پایان جنگ سال 67 دانشگاه قبول شد و به همین دلیل مجدد به ارومیه بازگشتیم و حدود 7 سال در دوران تحصیل ایشان در ارومیه بودیم و پس از آن مجدد به تهران برگشتیم.

* چند فرزند دارید؟

2 فرزند دارم. دخترم 32 ساله و پسرم 24 ساله هستند. دخترم در مقطع فوق‌لیسانس شهرسازی فارغ‌التحصیل شد پسرم هم لیسانس کامپیوتر دارند.

* اگر در زندگی دچار اختلاف نظر و اختلاف‌سلیقه شوید این اختلافات را چگونه برطرف می‌کنید؟

ما خیلی با هم گفتگو می‌کنیم. زندگی ما بیشتر از اینکه زناشویی باشد زندگی دوستانه است و خوشبختانه زندگی خیلی خوبی داریم. مثل همه زندگی‌ها ممکن است که اختلاف نظرهایی وجود داشته باشد که طبیعی است ولی در نهایت با گفتگو مشکل را حل کرده‌ایم. ما چون فرزندان انقلاب و جنگ هستیم به‌قول‌معروف مکتبی زندگی می‌کنیم.

* کمی از سوابق کاری و فعالیت‌های اجرایی که داشتید بگویید.

کارم تحقیق و پژوهش بود. اصالتاً روزنامه‌نگار هستم در خبرگزاری ایرنا کار می‌کردم بعدازآن معاون فرماندار تهران شدم اولین زنی بودم که مدیرکل انتخابات و اجتماعی استانداری تهران و نیز اولین زنی بودم که دبیر ستاد جذب سرمایه‌گذاری خارجی در استانداری تهران بودم و بعد از اینکه دولت اصلاحات به پایان رسید در دولت آقای احمدی‌نژاد در حد کارشناس بودم. باز به ایرنا بازگشتم و چند ماهی در ایرنا بودم و بعد از آن به سازمان خصوصی‌سازی وزارت اقتصاد منتقل شدم و احساس می‌کردم در سازمان خلأهایی در زمینه فرآیندها وجود داشت. در این سازمان آن زمان بحث‌هایی در مورد سهام عدالت، اصل 44 و سیاست‌های ابلاغی مقام معظم رهبری مطرح بود اما اتفاق‌های خوبی که می‌خواستیم نمی‌افتاد. در زمان دانشجویی آموزش‌وپرورشی بودم، زمانی هم که دانشگاه تعطیل شد به آموزش‌وپرورش رفتم معلم قرآن بودم بعد از اینکه درسم تمام شد از آموزش و پرورش به بنیاد شهید رفتم 3 سال مددکار خانواده شهدا بودم که باعث افتخار بود در خدمت خانواده شهدا در ارومیه و رئیس مددکاری استان آذربایجان غربی بودم.

* در منزل عصبانی هم می‌شوید؟

بله. عصبانی هم می‌شوم. به‌هرحال آدمیم و زندگی می‌کنیم ولی مداوم نیست اتفاقاً به یک فرد آرام معروف هستم البته آرام به معنای آرام وجودی. خیلی شیطنت و روحیه شاد و پرانرژی در ارتباط با افراد دارم. ولی مهربانی، آرامش و پرانرژی بودن سه خصیصه اصلی اخلاق من است.

* به‌عنوان آخرین سؤال بفرمایید که توصیه شما برای کسانی که به‌تازگی زندگی مشترک خود را شروع کرده‌اند چیست؟

یکی از مشکلات جوانان امروز این است که با هم گفتگو نمی‌کنند. در زندگی خیلی از مسائل از جزئی‌ترین تا کلی‌ترین آن‌ها قابل‌حل است. زوج‌ها باید از قهر و فاصله جدا شوند و همواره زندگی را آسان بگیرند.

ارسال نظرات