صفحه نخست

استان ها

اقشار و معاونت‌ها

سازمانها و وزارتخانه‌ها

محور مقاومت

اقتصاد مقاومتی

روابط بین الملل

ورزشکاران

فیلم و نماهنگ

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

جامعه زنان

راهیان نور

جامعه پزشکی

اجتماعی

دانشجویی

مهندسین صنعت

اصناف

مداحان

سازمان حفظ آثار

کارگری

عشایری

پیشکسوتان

دانش آموزي

مهندسین عمران

فرهنگیان

اساتيد

مهندسين کشاورزی

حقوقدانان

طلاب و روحانيون

بنیاد فرهنگی روایت

علمي، پژوهشي و فناوري

بسیج رسانه

كارمندان

مساجد و محلات

بنیاد تعاون

باشگاه خبرنگاران

باشگاه آذربایجان شرقی

باشگاه آذربایجان غربی

باشگاه اردبیل

باشگاه اصفهان

باشگاه البرز

باشگاه ایلام

باشگاه بوشهر

باشگاه تهران

باشگاه تهران بزرگ

باشگاه چهارمحال و بختیاری

باشگاه خراسان جنوبی

باشگاه خراسان رضوی

باشگاه خراسان شمالی

باشگاه خوزستان

باشگاه زنجان

باشگاه سمنان

باشگاه سیستان و بلوچستان

باشگاه فارس

باشگاه قزوین

باشگاه کردستان

باشگاه قم

باشگاه کرمان

باشگاه کرمانشاه

باشگاه کهگیلویه و بویراحمد

باشگاه گلستان

باشگاه گیلان

باشگاه لرستان

باشگاه مازندران

باشگاه مرکزی

باشگاه هرمزگان

باشگاه همدان

باشگاه یزد

رزمایش اقتدار عاشورایی

هنرمندان

سازندگی

سازمان ورزش

فرهنگی و هنری

وزارت صمت

وزارت نفت

وزارت ارتباطات

وزارت دفاع

وزارت نیرو

وزارت آموزش و پرورش

وزارت جهاد کشاورزی

وزارت مسکن و شهرسازی

وزارت اقتصاد و دارایی

سازمان انرژی اتمی

سازمان آتش نشانی

بسیج صدا و سیما

صفحات داخلی

پنجشنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۳ - 30 May 2024

شب خاطره‌ شهدای جهادی در امامزاده اسماعیل(ع) چیذر

دهمین شب خاطره‌ شهدای جهادی با یادبود شهید اسماعیل احمدی در امامزاده اسماعیل(ع) چیذر برگزار شد.
کد خبر: ۹۵۲۷۶۱۲
|
۲۶ تير ۱۴۰۲ - ۲۳:۱۵

هادی جهانگیری از پیشکسوتان جهادگر و مسئول قرارگاه جهادی امام رضا(ع)  استان تهران و مرکز جهادی و نیکوکاری طلایه داران ظهور در بخشی از این مراسم با ذکر خاطره‌ای از شهید امیر محمد اژدری در ایام اربعین حسینی خاطرنشان کرد: آخرین اربعینی بود که با امیر محمد عزیز در موکب کربلا دوش به دوش هم شبانه روزی کار میکردیم تا بتونیم برای برو بچه های جهادی و  خادمین حریم پاک که مسیر نجف تا کربلا رو با عشق جارو می‌زدند اسکان و پذیرایی آماده کنیم اون سال شب ها سرد میشد و معمولا هر شب بارندگی داشتیم ، همونطور که میدونید خاک زمین موکب کربلا طوری بود که با یک بارندگی گل و لای درست میشد و تردد زائرین رو سخت می‌کرد ؛ بعد از نماز صبح با بچه ها و امیر محمد بلافاصله شروع میکردیم شن پاشی در مسیر تردد بین خیمه ها داخل موکب  که روز زائرین تشریف میارن پاشون توی گل و لای نره، اسکان خودمون هم توی کانتین بود یک شب که اتفاقا حاج مهدی مسکنی از فعالین جهادی کشور و به تعبیر حضرت آقا که به ایشون مهدی جهادی خطاب کردند هم با امیر اژدری و آقا مهدی رفیعی و حسین صداقت و محمد رسولی و تعدادی از بچه های جهادی حضور داشتند . به خاطر اینکه شهید اژدری از نظر فیزیکی دارای اندام درشتی بود ، مهدی مسکنی یکی از جهادگران پیشکسوت و به قول حضرت آقا که لقب مهدی جهادی به ایشون دادند در یکی از شب‌ها گفت خوش به حالت آقا هادی (جهانگیری ) اگه برای مهدی رفیعی (که اندام نحیف و لاغری دارند) اتفاقی برایش بیافتد شما با یک دست میندازیش پشتت و سریعا می‌بریدش بیمارستان ، اما ما با یکی مثل امیر اژدری کار می‌کنیم که خدایی ناکرده اگر برایش اتفاقی بیافتد زورمون بهش نمیرسه و نمی‌تونیم کاریش کنیم ، که هروقت یاد این خاطره میفتم ، بیاد اون تصادف امیر میفتم که منجر به شهادتش شد و خیلی دلم میگیره.

 

وی با ذکر خاطره دوم خود از کار جهادی در خوزستان بیان کرد: اولین سالی که به صورت قرارگاهی وارد ١۶ روستا در محور گمبوعه خوزستان شدیم یک‌کم از نظر بودجه ای کم داشتیم و حدود  ۶٠٠ تا ۶۵۰ نفر هم نیروی جهادی در قالب گروه های جهادی مختلف بهمراه قرارگاه جهادی ما در روستاها حضور داشتند ، روز اول که ما غذا برای بچه ها رو پختیم دیدیم تمام جیره خشک تغذیه ما داره تمام میشه و بایستی حدود ۲۰ روز هم توی منطقه حضور داشته باشیم .

 

این جهادگر ادامه داد: ما یک دوستی در هلال احمر داشتیم فرزند شهید محمدی از دوستان جهادی درجه یک و باصفا ،، یه زنگ زدیم گفتیم وضعیت به این شکل است و چیزی برای تغذیه بچه ها نداریم و گفت نامه بزنید و درخواست کنسرو مرغ کنید و ما به اشتباه در نامه به جای ١۶٠٠ تا کنسرو  و مواد غذایی  ١۶٠٠٠ هزارتا زدیم. خارج از تصور ما آقای محمدی نامه مارو پیش رئیس هلال احمر برده بود و خوشبختانه نامه تایید شد و بمن زنگ زد گفت یه ماشین بیار کنسروها رو تحویل بگیر ببر بهش گفتم یه وانت پیکان خوبه بیاریم گفت حداقل باید یه کامیون خاور بیاری ... و خلاصه  ١۶٠٠٠ تا کنسرو مرغ به ما دادند و هیچ تنوعی هم در کنسروها نبود و ما هم مجبور شدیم تا آخرین روز اردو با کنسروها انواع غذاها را درست کنیم مثلا داخل خورشت قیمه ، قزمه سبزی ، آبگوووشت ،استامبولی ،ماکارانی  و حتی سالاد الویه کنسرو مرغ  میزدیم و بچه ها میخوردن فرداش میومدن میگفتن آقای جهانگیری هر غذایی بما میدید تهش مزه مرغ میده و ما هم بروی خودمون نمی آوردیم تا نهایتا در شب‌های آخر دست ما رو شد ،،،  بچه‌های جهادگر در حال درست کردن اولویه بودند، از آنجایی که بچه‌ها زیاد بودند، سیب زمینی ، سس سفید و مخلفات دیگه و درنهایت تعداد زیادی کنسرو مرغ رو  داخل لگن های بزرگ ریختن و با پای پلاستیک شده اقدام به لگد کردند و در حین کار دیگه پلاستیک پای بچه‌ها پاره شده بود و یکی از بچه های جهادی گروه های جهادی از این لحظات فیلم گرفتند و شیطنت کردند و این فیلم بین جهادگران گروه ها دست به دست شد

اون شب همه باهم دست به یکی کردند و چنان جشن پتویی برای من گرفتند که همسر بنده که در گروه خواهران در مدرسه همجوار بودند خودشو بمن رسوند و از ترس اینکه زیر دست و پای بچه ها تلف نشدم منو نجات داد.

ارسال نظرات