انا لله و انا اليه ذاهبون/دنيا فريب است پس رو دست نخوریم و رو دست نزنیم
خبرگزاری بسیج-استان تهران:
انا لله و انا اليه ذاهبون
سؤال های عجیب و بی پاسخ در ذهن بشر کم نیست ازجمله اینکه مثلا : ما از کجا آمده ایم ؟ کجا هستیم ؟ کیستیم و چه می کنیم؟ و آیا نظریه ای برای جواب دادن و توضیح همه چیز موجود است یا نه و ما بقی این جهان کجاست و کجا رفت؟ عوامل تکامل ما چیست؟ و هر روز به این سؤالات قدیمی، پرسش های نو اضافه می کنند اما تنها و تنها یک سؤال جدی وجود دارد که شایسته است درباره آن تفکر شود که: کجا برویم؟
اين است سؤال اصلي و نهايي خدا در قرآن كه گريبان هیچ انسانی را هرگز رها نكرده و نميكند و نبايد بدون جواب بماندكه:
« أَيْنَ تَذْهَبُون؟ »1به سمت كجا و چه كسي رهسپاريد ؟
جوابش اين است: « انا لله و انا اليه ذاهبون »۲ما برای خدا هستیم و سمت او رهسپاریم.
نمي توانيم که تا ابد در زندان سیار بدن بمانيم و راه فراری نیست و چاره ای نداریم. ما از خدايیم و هم برای او پس بايد سريع و بي معطلي به سمت او برویم که در وقت مردن به سمت خدا سريع برگشتن که هنر نیست حتی اگر هم نخواهیم با سر ما را می برند و برميگردانند پس تا زنده ایم خزیده به کجی و سر در لاک خود نباشیم و رونده باشیم.
خوش به حال آنهایی که از ذاهبون و رهسپاران هستند همچون خوبان این عالم و انبیا و شهیدان و صالحان زیرا که از راجعون شدن و :« انا لله و انا الیه راجعون»۳ گفتن آسان است و بعد از مرگ دیگران برای ما و خودشان می گویند و یا اینکه ما برای دیگران می گوییم.
می آید آن روز که لب های مرگ را ببوسیم یا در شکم تاریک مادر و یا در حال بازیهای کودکی و یا در سرسبزی نوجوانی و یا در سرمستی جوانی و یا شاید هم در مرحلۀ ای از تفاخر و تکاثر و زیاده خواهی پیری.
اگر آنچه در اينجا وآنجا و همه جا ميگويند كه: انسان بعد از مرگ به خدا ميرسد، پس چرا اصلاً بايد زندگي كرد؟! به راستي كه اگر قرار بود انسانها در اين دنيا به خدا نرسند شرافت مردگان بيشتر از زندگان است و واقعاً زندگي زندگي نبود.
یک مرد در مقایسه با یک زن و یا یک زن در مقایسه با زن دیگر و یا یک مرد در مقایسه با مرد دیگر و یا حتی یک حیوان کوچک یا بزرگ در مقایسه با حیوانی دیگر کاملاً متفاوت است، چه به لحاظ روانی و روحی و درونی و چه به لحاظ ساختار بیرونی، این تفاوت ها نمایان است و هیچ دو نفری شبیه یکدیگر پیدا نمی شود وآیا می دانید که ما در جسم مادی تفاوتهایی بسیار داریم که عبارتند از:
1- طرز راه رفتن و گام برداشتن بر روی زمین هر کس خاص است؛
2- جنس مو و ناخنهای هر شخصی مخصوص به خود اوست؛
3- شکل چشم و عنبیۀ هر کس مختص به خودش هست؛
4- برجستگیهای صورت ، دست ، پا و کل بدن؛
5- شکل رگهای موجود در بدن (ورید) ؛
6- آناتومی و طرز ایستادن بر زمین؛
7-دمای بدن و نوسانات آن؛
8- بافتهای زیر پوست؛
9- اثر انگشت ها ؛
10-تن صداو...
برهان تفاوت غیر از این نیست و همه این ها نشانههایی از یک خدا با یک مقصد و مقصود است و تنها اوست که توانسته هر موجودی را منحصر به فرد بیافریند که علوم تجربی و علوم انسانی هم هرگز نمی تواند منکر آن شود و حال سؤال ما اینجاست که آیا همۀ این تفاوتها و یا حتی اشتراکها بیحساب و یا تصادفی است ؟ چگونه میشود که میلیاردها بلکه بیشتر موجود در جهان در طول تاریخ به وجود بیایند و هیچ یک مثلِ دیگری نباشد؟!
خورشيد و ماه را به تو ميدهند تا از رسالت خودت بگذري؛ اما تو حاضر نيستي از يكي از آنها بگذري؛ زيرا كه دلبسته به هر دوي آنهايي. تو ماه را دوست داري، چون در شب به تو نور ميدهد و خورشيد را هم دوست داري، چون در روز به تو نور ميدهد. نور خدا هست تو كجا ميروي؟!
پی نوشت:
1- سوره مبارکه تكوير /آیه 26.
2-اقتباس از آیه ی شریفه است که قرآن از زبان حضرت ابراهیم (ع) می فرماید: « و قال انی ذاهب الی ربی سیهدین »، و ( ابراهیم) گفت که: من به سمت خدای خود رهسپارم. (صافات / 99)
3-سوره مبارکه بقره/آیه 156
انتهای پیام//