صفحه نخست

استان ها

اقشار و معاونت‌ها

سازمانها و وزارتخانه‌ها

محور مقاومت

اقتصاد مقاومتی

روابط بین الملل

ورزشکاران

فیلم و نماهنگ

عکس

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

جامعه زنان

راهیان نور

جامعه پزشکی

اجتماعی

دانشجویی

مهندسین صنعت

اصناف

مداحان

سازمان حفظ آثار

کارگری

عشایری

پیشکسوتان

دانش آموزي

مهندسین عمران

فرهنگیان

اساتيد

مهندسين کشاورزی

حقوقدانان

طلاب و روحانيون

بنیاد فرهنگی روایت

علمي، پژوهشي و فناوري

بسیج رسانه

كارمندان

مساجد و محلات

بنیاد تعاون

باشگاه خبرنگاران

باشگاه آذربایجان شرقی

باشگاه آذربایجان غربی

باشگاه اردبیل

باشگاه اصفهان

باشگاه البرز

باشگاه ایلام

باشگاه بوشهر

باشگاه تهران

باشگاه تهران بزرگ

باشگاه چهارمحال و بختیاری

باشگاه خراسان جنوبی

باشگاه خراسان رضوی

باشگاه خراسان شمالی

باشگاه خوزستان

باشگاه زنجان

باشگاه سمنان

باشگاه سیستان و بلوچستان

باشگاه فارس

باشگاه قزوین

باشگاه کردستان

باشگاه قم

باشگاه کرمان

باشگاه کرمانشاه

باشگاه کهگیلویه و بویراحمد

باشگاه گلستان

باشگاه گیلان

باشگاه لرستان

باشگاه مازندران

باشگاه مرکزی

باشگاه هرمزگان

باشگاه همدان

باشگاه یزد

رزمایش اقتدار عاشورایی

هنرمندان

سازندگی

سازمان ورزش

فرهنگی و هنری

وزارت صمت

وزارت نفت

وزارت ارتباطات

وزارت دفاع

وزارت نیرو

وزارت آموزش و پرورش

وزارت جهاد کشاورزی

وزارت مسکن و شهرسازی

وزارت اقتصاد و دارایی

سازمان انرژی اتمی

سازمان آتش نشانی

بسیج صدا و سیما

صفحات داخلی

دوشنبه ۱۴ خرداد ۱۴۰۳ - 03 June 2024
دلپذیر گفت: شهید بصیر می گفت که اگر به جبهه نروم و سرپل فريدونكنار ناگهانی تصادف کردم و از دنیا رفتم، آيا این طور جان دادن ارزش دارد، یا معامله با خدا؟
کد خبر: ۸۹۰۷۸۰۰
|
۰۴ شهريور ۱۳۹۶ - ۰۸:۱۷
به گزارش سرویس راهیان نور خبرگزاری بسیج، علي اكبر دلپذير دوست و همرزم شهید حاج حسین بصیر با اشاره به اینکه در همسایگی این شهید زندگی می کردند، اظهار داشت: قبل از انقلاب، در مغازه جوشكاري کار می کرد و من در همسایگی شان بودم. او مردي مومن و متدين بود. هميشه سفارش مي کرد سعی کنید در آمدتان حلال باشد. در زمان پیروزی انقلاب که جنگ افغانستان شروع شد، كه کرکره مغازه اش را پايين كشيد و گفتند: ديدار من و تو فرداي قيامت.
وی در ادامه به رابطه حاج بصیر با مردم فریدونکنار اشاره کرد: مردم این شهر عاشق دینداری و روحیه نشاط وشادابی حاجی بودند. او خالصانه در مراسم تشییع پیکر شهدای شهرمان حاضر می شد و اشک می ریخت. گاهی در این مراسم ها که سخنرانی می کردند، مردم را به دفاع از انقلاب و آرمان های امام خمینی(ره) دعوت می کردند و می گفتند: این درخت انقلاب نیاز به آبياري دارد و آن خون پاک من و شماست.
دلپذیر اضافه کرد: شهید بصیر زندگی ساده ای داشت. همسرش یکبار به او گفت که وقت ازدواج بچه هایمان فرا رسیده و دیگر به جبهه برنگرد. تو دين خود را به اين انقلاب ادا كردي و مقداري به فكر زندگي خودتان باش. حاجي در جواب همسرش گفت: من دیگر به جبهه نمی روم اما اگر سرپل فريدونكنار ناگهانی تصادف کردم و از دنیا رفتم، آيا این طور جان دادن ارزش دارد، یا معامله با خدا؟ هر کدام از راه ها را كه شما انتخاب كرديد من حرفي ندارم!
دوست شهید در ادامه افزود: حاجی مداح قابلی بود. شبی من هئیت عزاداری امام حسین(ع) در خانه ام برگزار کرده و اهالی شهرمان را دعوت کرده بودم. در این مراسم، حاجی با صدای زیبایش، برایمان دعای توسل خواند. بعد از آن برایمان مداحی کرد تا برای سالارشهیدان(ع) اشک بریزیم.
دلپذیر، درباه شنیدن خبر شهادت حاج حسین گفت: حاجی آخرین بار سال 66 به جبهه رفت تا در عملیات والفجر 10 در ماووت عراق شرکت کند. وظیفه من در آنجا، رساندن غذا به خط مقدم بود. روزی می خواستم غذا بار ماشین کنم که یکی از رزمنده ها گفت که با حاجي بصير خيلي رفيق بودي؟ گفتم: بله. او گفت که حاجی به شما خيلي علاقه داشت همه جا از تو صحبت مي كرد و حالا شهید شده است. وقتی این خبر را شنیدم، گویی کمرم شکست. با خود گفتم: خدايا حاج حسین همیشه طالب شهادت بود و بالاخره نصيبش شد.
همرزم شهید در پایان خاطر نشان کرد: آن روزها مدام به ياد حاجي بودم تا اینکه در خواب دیدمش. به او گفتم که چگونه شهید شدی؟ گفت که من و شهيد "ربيع نتاج" در سنگر نشسته بودیم كه خمپاره 60 به سنگر خورد و شهید شدیم. بعد از آن یک بار او را دیدم که در حال نوحه سرایی سالارشهیدان(ع) است.
شهيدانی مثل حاج بصير همیشه در یادمان هستند و فراموششان نمی کنیم.

 

ارسال نظرات