رحیم کاظمی گفت: در سال 65بهعنوان غواص در جنوب مشغول به خدمت شدم و حدود 9ماه آموزش دیدیم که گاهی وقتها 14 ساعت در روز مشغول تمرین میشدیم و بعد از اتمام دوره عازم خط مقدم جهت اجرای عملیات شدیم.
به گزارش ستاد خبری و اطلاعرسانی راهیان نور مستقر در خرمشهر، رحیم کاظمی از رزمندگان دوران 8سال دفاع مقدس در خاطرات خود به مناطق جنگی اشاره دارد:نزدیک به 24 ساله بودم که در سال 61عازم جبههها حق علیه باطل شدم.
وی ادامه داد: زمانی که عازم جبهههای جنوب شدم جادههای خرمشهر بهطور کامل در دست عراقیها بود و ما مجبور بودیم که برای تردد از جاده اهواز –آبادان استفاده کنیم.
این رزمنده ضمن اشاره به اینکه در جبهه جنوب بهعنوان راننده خدمت میکردم خاطرنشان کرد: یکشب مأموریت داشتیم که نیروها را به خط مقدم برسانیم و بایستی از پل شناوری که بر روی کارون زده بودند رد میشدیم موقع عبور از پل جنگندههای عراقی پل را بمباران کردند و تنی چند از بچهها به شهادت رسیدند که صحنههای آن همچون نفس کشیدنهایم مدام در حال تکرار است.
کاظمی عنوان کرد: شبها موقع رانندگی باید در تاریکی مطلق رانندگی میکردیم تا در تیررس دشمن قرار نگیریم در عملیات بیتالمقدس که منجر ه فتح خرمشهر شد بنده اسرای عراقی را که اسیر رزمندگان ما شده بودند را به رزمندگان خرمشهر تحویل میدادم.
این رزمنده قزوینی بابیان خاطرهای اضافه میکند: یک روز ما مأموریت داشتیم که چند اسیر را به شهر برسانیم و مثل همیشه به هوای اینکه اسرای عراقی هستند به محل اعزام شدم اما بعد از رسیدن به منطقه متوجه شدم که اسرا زن و بچه هستند و از اهالی هویزه میباشند که توسط عراقیها به اسارت گرفتهشده بودند و توسط نیروهای ایرانی دوباره آزاد و به سرزمین خودشان برگشته بودند.
کاظمی عنوان کرد: در سال 65بهعنوان غواص در جنوب مشغول به خدمت شدم و حدود 9ماه آموزش دیدیم که گاهی وقتها 14 ساعت در روز مشغول تمرین میشدیم و بعد از اتمام دوره عازم خط مقدم جهت اجرای عملیات شدیم.
این رزمنده 8سال دفاع مقدس خاطرنشان میکند: دلاوری رزمندگان دفاع مقدس به حدی بود که وقتی در معرض خطر قرار میگرفتند حاضر بودند از جان خودشان بگذرند اما عملیات لو نرود.
کاظمی یادآور میشود: ما به دستور امام انقلاب به جبهههای جنگ اعزامشده بودیم و دفاع ا از جان و مال و ناموس و اسلام خود کاملاً بهصورت داوطلبانه بود.
وی متذکر میشود: صحبتهای پیامبرگونه امام راحل جوانان غیور ما را برمیانگیخت تا در دفاع از سرزمین و ناموسشان از جان خود بگذرند.
وی ادامه داد: زمانی که عازم جبهههای جنوب شدم جادههای خرمشهر بهطور کامل در دست عراقیها بود و ما مجبور بودیم که برای تردد از جاده اهواز –آبادان استفاده کنیم.
این رزمنده ضمن اشاره به اینکه در جبهه جنوب بهعنوان راننده خدمت میکردم خاطرنشان کرد: یکشب مأموریت داشتیم که نیروها را به خط مقدم برسانیم و بایستی از پل شناوری که بر روی کارون زده بودند رد میشدیم موقع عبور از پل جنگندههای عراقی پل را بمباران کردند و تنی چند از بچهها به شهادت رسیدند که صحنههای آن همچون نفس کشیدنهایم مدام در حال تکرار است.
کاظمی عنوان کرد: شبها موقع رانندگی باید در تاریکی مطلق رانندگی میکردیم تا در تیررس دشمن قرار نگیریم در عملیات بیتالمقدس که منجر ه فتح خرمشهر شد بنده اسرای عراقی را که اسیر رزمندگان ما شده بودند را به رزمندگان خرمشهر تحویل میدادم.
این رزمنده قزوینی بابیان خاطرهای اضافه میکند: یک روز ما مأموریت داشتیم که چند اسیر را به شهر برسانیم و مثل همیشه به هوای اینکه اسرای عراقی هستند به محل اعزام شدم اما بعد از رسیدن به منطقه متوجه شدم که اسرا زن و بچه هستند و از اهالی هویزه میباشند که توسط عراقیها به اسارت گرفتهشده بودند و توسط نیروهای ایرانی دوباره آزاد و به سرزمین خودشان برگشته بودند.
کاظمی عنوان کرد: در سال 65بهعنوان غواص در جنوب مشغول به خدمت شدم و حدود 9ماه آموزش دیدیم که گاهی وقتها 14 ساعت در روز مشغول تمرین میشدیم و بعد از اتمام دوره عازم خط مقدم جهت اجرای عملیات شدیم.
این رزمنده 8سال دفاع مقدس خاطرنشان میکند: دلاوری رزمندگان دفاع مقدس به حدی بود که وقتی در معرض خطر قرار میگرفتند حاضر بودند از جان خودشان بگذرند اما عملیات لو نرود.
کاظمی یادآور میشود: ما به دستور امام انقلاب به جبهههای جنگ اعزامشده بودیم و دفاع ا از جان و مال و ناموس و اسلام خود کاملاً بهصورت داوطلبانه بود.
وی متذکر میشود: صحبتهای پیامبرگونه امام راحل جوانان غیور ما را برمیانگیخت تا در دفاع از سرزمین و ناموسشان از جان خود بگذرند.
این رزمنده دفاع مقدس در ادامه افزود: در این جنگ نابرابر جوانان ما از چنان اتحاد و همدلی برخوردار بودند که ستون پنجم و نفوذیهای دشمنان نتوانستند این اتحاد و همدلی را از بین ببرند.
1001/پ30/ب/47
ارسال نظرات
غیرقابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰
پر بیننده ها
آخرین اخبار