برای پسرم می‌گویم؛ تا حرمت ها بود در آغوش هیچ زنی بچه ای به خون نغلطید
برای پسرم می‌گویم که تا حرمت ها بود در آغوش هیچ زنی بچه ای به خون نغلطید... قصه از آنجا تلخ شد که شیطان بزرگ ، عقده های زنانش را بر سر ما کوبید. آنجا که شیطان در گوش عده ای زمزمه کرد ، آزادیاما نگفت کدام آزادی؟
به گزارش سرویس خبری بسیج جامعه زنان خبرگزاری بسیج-برای پسرم می‌گویم که تا حرمت ها بود در آغوش هیچ زنی بچه ای به خون نغلطید... قصه از آنجا تلخ شد که شیطان بزرگ ، عقده های زنانش را بر سر ما کوبید. آنجا که شیطان در گوش عده ای زمزمه کرد ، آزادیاما نگفت کدام آزادی؟
- دل نوشته هدی صمدی از بانوان نویسنده استان خراسان شمالی درباره علمیات تروریستی شاهچراغ و شهدای آن :
بسم رب الشهدا والصدیقین
زن، زندگی، شهادت
بخواب فرزندم، آرام در آغوش مادر...
آرام کنار ضریح آغشته به خون ....
امروز تو آرامیدی ولی قصه زندگی تورا مادرهای سرزمینمان ایران برای کودکانشان می گویند
می دانی آنها سلاح ما مادرها را هنوز نشناخته اند
آنقدر قصه قهرمانان به خون خفته را در گوش فرزندان مان زمزمه می کنیم تا در رگ های غیرتشان ثمر دهد.
شهادتت مبارک فرزند ایران!
تو تمام نمیشوی
تو آغاز راهی، خون تو بذر می شود، جوانه می دهد چون گندم.
برای پسرم می‌گویم که تا حرمت ها بود در آغوش هیچ زنی بچه ای به خون نغلطید...
قصه از آنجا تلخ شد که شیطان بزرگ ، عقده های زنانش را بر سر ما کوبید.
آنجا که شیطان در گوش عده ای زمزمه کرد
آزادی
اما نگفت کدام آزادی؟
آزادی زنان در ویترین و برچسب قیمت بر دست؟؟؟
گفت زندگی
ولی نگفت کدام زندگی؟
زندگی پرخیانت مردمان لجن مال شده اش؟
نگویم از زن
زن های زیر دست و پای مردان مغرور و هوس رانش؟؟
*********
فرزند شهیدم
تو را در قلب های داغ دیده تک تک مادران و فرزندان سرزمینمان می رویانیم.
وقت آن رسیده که تاریخ فصل جدیدی از نغمه های مادرانه را به گوش جهانیان برساند
که این راه با قدرت ادامه دارد
*****
اگر بقای خود را در فساد زن دیده اید؟
در به خون نشاندن زن ها و کودکان بی گناه دیده اید؟
سپاه اسلام انتقام این خونها را فقط در نابودی وجود نحس شان می بیند.
یک روز به انتقام بر می خیزند
آنانکه به انتظار روز رستاخیزند
آن روز به آبروی زهرا سوگند
دیوار و در از شرم فرو می ریزند
خداوندا شردشمنان ما را به خودشان بازگردان
بارالها!
ما را یاری گر منتقم خون شهیدان قرار بده.
آمین یارب العالمین
بسم رب الشهدا والصدیقین
زن، زندگی، شهادت
بخواب فرزندم، آرام در آغوش مادر...
آرام کنار ضریح آغشته به خون ....
امروز تو آرامیدی ولی قصه زندگی تورا مادرهای سرزمینمان ایران برای کودکانشان می گویند
می دانی آنها سلاح ما مادرها را هنوز نشناخته اند
آنقدر قصه قهرمانان به خون خفته را در گوش فرزندان مان زمزمه می کنیم تا در رگ های غیرتشان ثمر دهد.
شهادتت مبارک فرزند ایران!
تو تمام نمیشوی
تو آغاز راهی، خون تو بذر می شود، جوانه می دهد چون گندم.
برای پسرم می‌گویم که تا حرمت ها بود در آغوش هیچ زنی بچه ای به خون نغلطید...
قصه از آنجا تلخ شد که شیطان بزرگ ، عقده های زنانش را بر سر ما کوبید.
آنجا که شیطان در گوش عده ای زمزمه کرد
آزادی
اما نگفت کدام آزادی؟
آزادی زنان در ویترین و برچسب قیمت بر دست؟؟؟
گفت زندگی
ولی نگفت کدام زندگی؟
زندگی پرخیانت مردمان لجن مال شده اش؟
نگویم از زن
زن های زیر دست و پای مردان مغرور و هوس رانش؟؟
*********
فرزند شهیدم
تو را در قلب های داغ دیده تک تک مادران و فرزندان سرزمینمان می رویانیم.
وقت آن رسیده که تاریخ فصل جدیدی از نغمه های مادرانه را به گوش جهانیان برساند
که این راه با قدرت ادامه دارد
*****
اگر بقای خود را در فساد زن دیده اید؟
در به خون نشاندن زن ها و کودکان بی گناه دیده اید؟
سپاه اسلام انتقام این خونها را فقط در نابودی وجود نحس شان می بیند.
یک روز به انتقام بر می خیزند
آنانکه به انتظار روز رستاخیزند
آن روز به آبروی زهرا سوگند
دیوار و در از شرم فرو می ریزند
خداوندا شردشمنان ما را به خودشان بازگردان
بارالها!
ما را یاری گر منتقم خون شهیدان قرار بده.
آمین یارب العالمین
دل نوشته هدی صمدی از بانوان نویسنده استان خراسان شمالی
ارسال نظرات
غیرقابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰
آخرین اخبار
